با میل جنسی چه کنم؟


پسری ۱۸ ساله هستم و به سبب شرایط جامعه و خانواده امکان ازدواج ندارم و به سبب باورهای مذهبی از هرگونه ارضای جنسی به جز ازدواج می پرهیزم. به سبب ادله ذکر شده نمی خواهم و نمی توانم که عقد موقت داشته باشم. چگونه غریزه خود را تا حداقل ۲-۳ سال دیگر کنترل کنم؟

پاسخ دکتر شکیب:

چند سال قبل سی دی یکی از سمینارهای دکتر مجد را گوش می کردم. پرسشی مطرح شد با همین مضمون و دکتر مجد پاسخی داد در این مایه ها که: همان کاری را بکن که همه کرده اند و می کنند.

 

آن زمان احساس کردم دکتر مجد جواب این سوال را به قول امروزی ها پیچانده؛ اما امروز، اگر کسی در یک سمینار جمعی، این سوال را از من بپرسد، جوابی بهتر از این ندارم.

 

در طول تاریخ، همه مردان و زنان، تا قبل از اینکه شرایطی برای ازدواج و یا برقراری ارتباط با جنس مخالف برایشان ایجاد شود، با همین مساله رو به رو بوده اند. این مساله همیشه تاریخ بوده و هست و خواهد بود.

 

همه چه کرده اند؟ عده ای خیال می کنند فقط خودشان هستند که میل جنسی بی حد و حصری دارند و وقتی راهی برای ارضای درست آن پیدا نمی کنند (تاکید می کنم: پیدا نمی کنند؛ نه اینکه وجود ندارد)، دست به دامن دکتر می شوند که دارویی برایشان بنویسد که این آتش را خاموش کند.

 

دارویی برای این کار نداریم. همکاران پزشک من هم اگر گاهی تجویزهایی این چنین می کنند، راه خطا رفته اند. مگر من پزشک مجازم دارویی بنویسم که چشم کسی را تار کنم که مبادا چشمش به نامحرم بیفتد؟!

 

معتقدم این بخشی از فرایند رشد یک فرد است. کنار آمدن با میل جنسی، چالشی است که هرکس ممکن است در هر نقطه ای از زندگی با آن رو به رو شود. و آیا یک نوجوان یا جوان، اگر با آن مواجه شود و بیاموزد آن را مدیریت کند، اتفاق بهتری می افتد، یا اینکه با لطایف الحیل بخواهد آن را از کار بیندازد؟

 

نباید تصور کنیم این فقط مساله ای ست که ما با آن روبه روییم و ما تافته جدا بافته ایم و آسمان شکافته و میل جنسی ما از آن فرو افتاده! همین فکر، که این مساله همه است، به ما تا حد زیادی آرامش می دهد.

 

رابطه جنسی، که ریشه دارد در ذهن ناخودآگاه ما، تا حد زیادی «خودتنظیم» است. یعنی وقتی به آن فکر کنیم، دغدغه مان شود، همیشه جلوی چشممان باشد، مدام درباره اش حرف بزنیم یا بخوانیم، شعله ورتر می شود.

 

ذهن ناخودآگاه ما کودک است. درست مثل همان کودکی که ناخنش را می جود و هرچقدر دعوایش کنیم، این رفتارش تشدید می شود، هرجور فکر یا حسی را هم تجربه می کنیم، اگر با آن مقابله کنیم و با خودمان کشتی بگیریم که چرا، آن فکر و آن حس بیشتر و بیشتر در ما ماندگار می شود.

 

می گویند شاگردی پیش استاد رفت و گفت: من وقتی خشمگین می شوم نمی دانم چه کنم. استاد گفت: بگو خشمت بیاید می خواهم با او صحبت کنم! گفت: استاد، الان که نمی آید. گفت: خب پس فردا با خودت بیاورش که صحبت کنیم. گفت: همین جوری که نمی آید استاد! فردا هم نمی آید. استاد گفت: خب پس اگر آنقدر حرف گوش نکن است، اصلا دیگر راهش نده که بیاید. هروقت آمد، با چوب بزن و بیرونش کن!

 

میل جنسی هم همین است. هر آدم سالمی باید آن را داشته باشد. گاهی می آید و همان طور که آمده، می رود. یادمان نرود که این میل، مال ماست؛ و نه ما مال او. پس ماییم که باید او را مدیریت کنیم؛ نه که او ما را. اینکه وقتی آمد، شما با آن چه می کنید و چه چاره ای می جویید، همان مهارت مدیریتی است که باید به دستش بیاورید.

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید