فرهنگ را چه کسی می سازد؟

آقای دکتر سلام

 

با این حرفا چیزی درست نمیشه. میرفتن شکایت میکردن تو یه شهرستان کوچیک که چی بشه؟ که بیفته دهن به دهن و آبروی دخترشون بره؟ نگید آبرو و پاکی به این جور مسائل نیست که هست. شما شاید تو شهر کوچک زندگی نکردید و نمیدونید که هنوزم که هنوزه بکارت برای دختر ارزشه!

 

هفته قبل بخش ارولوژی یه مشاوره از رازی فرستاده بودن. دختر ۲۳ساله که خودکشی کرده بود به خاطر تجاوز پدرش و جالبه مادرش رزیدنت بخشو مجاب کرد که هیچ حرفی از تجاوز زده نشه که مبادا خانوادش از هم بپاشه. این زن با این فاجعه هنوز امید به جمع و جور کردن اون خانواده داشت اونم با دختر جوونی که بدلیل مشکل جنسی پدرش خودکشی کرده بود.

 

میدونید برداشت من چیه؟ به جای یه عده محدود به داد و هوار زدن باید جامعه این اطمینان رو به زنان بده که تحت هر شرایطی تحت حمایتش هستند و طرد نمیشن. خیلی از خانم ها پشتوانه ای ندارن. واسه خاطر همینه که نخ های پوسیده یه زندگی بیمار رو به هم میدوزند تا زیر نگاه و طعنه های بقیه له نشن.

 

 اگه میتونید فرهنگ سازی کنید که مردم بدونن اگر دختری به هر دلیلی بکارتش رو از دست داده انسانیتش رو نباخته. یاد بدید خانمی که به هر دلیلی تو زندگی مشترکش به مشکل خورده و طلاق گرفته عنوز فرصت برای شروع دوباره داره. ما تو اقوام خودمون موردی داریم که تو دوران نامزدی بهم خورده ازدواجشون ولی با وجود اینکه چند سال از اون ماجرا میگذره ولی شانس زیادی نداشته.

 

 میدونین چرا اینارو گفتم؟ گفتم که بدونید اینکه همه میگن دوره زمونه این مسایل گذشته، یه مشت شعار هست. پای واقعیت که بیاد چنتا مادر حاضر میشه بره خواستگاری دختری که نیمی از اهالی شهرش ریز و درشت ماجرای تجاوز به اون رو شنیدن؟

 

 من یه دخترم و خیلی جاها برا اینکه برچسب نادرست بهم نزنن خودمو از خیلی کارها که شاید اقتضای سنمو و خیلی عادی باشه منع کردم. انقدر راحت نگید برید جااار بزنید. اول باید یک سری از مسایل جا بیفته بعد نوبت به اعتراص هم میرسه.

 

 

پاسخ من:

 

شیوای عزیز. سلام

 

یادم نمی آید کی گفتم برویم جار بزنیم؟ چه چیز را اصلا جار بزنیم؟ چرا فکر می کنیم یا باید جار بزنیم، یا باید سکوت کنیم؟ راه دیگری نیست؟

 

من با حرفهایت مخالفم نیستم. اما مشکل من این است: شما منتظری که چه کسی بیاید و اوضاع را درست کند؟ غیر از من و شما و همان دختر بینوا و مادرش و بقیه، همین خودمان، کی هست؟ لطفا نگویید نظام و دولت و مجلس و قوه قضاییه، که آنها هم همین خود ما هستند. فکر می کنید بیشتر از ما می فهمند؟ بیشتر از ما شهامت دارند برای تغییر؟

 

شما که پزشک آینده این مملکتی و این طور می گویی، من به چه کسی امیدوار باشم؟ کی قرار است بیاید و به قول شما فرهنگ ما را درست کند، جز خود ما؟

 

اگر آن رزیدنت که گفتی، بجای کوتاه آمدن و دروغ نوشتن در پرونده بیمار، مددکاری بیمارستان را در جریان قرار می داد، اگر مددکار بیمارستان آدم روشنی بود و تلاش می کرد به دختر و زنی این چنین آسیب دیده کمک کند، فکر نمی کنی بهتر بود؟ من نگفتم فریاد بزنیم. از انفعال و سکوت اما به کجا می رسیم؟

 

به سلامت روان دختری که دوباره به همان خانه برمی گردد و با همان پدر زیر یک سقف زندگی می کند، فکر کردی؟ چنان مادری، اصلا صلاحیت داشت درباره دخترش تصمیم بگیرد؟ فقط آبرو مهم است؟ فقط مهم است که دختری شوهر کند و خلاص؟ خیالم راحت شد خدا را شکر. شوهر کرد و رفت. آخیش.

 

فرهنگ را ما می سازیم شیوا جان. تغییر را ما ایجاد می کنیم. و اولین تغییر را باید در ذهن مان ایجاد کنیم. این الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید