سه کلمه ای که س.ک.سولوژیست ها به کار نمی برند

 ۱- سرد/گرم مزاجی

«آقای دکتر همسرم سردمزاج است؛ برعکس من که خیلی گرمم» یا برعکس. جالب است که همیشه، جمله بعدی این است: «چه دارویی تجویز می کنید؟» گویا که من درمانگر روابط جنسی، در جیبم داروهای شگفت انگیزی دارم که به سنگ بدهی تبدیل می شود به گلوله آتش!

مزاج گرم و سرد، در طب سنتی معنای خودش را دارد. در درمان روابط جنسی، گرم مزاجی و سردمزاجی نداریم. می فهمم که وقتی این کلمه را به کار می برند، معنایی که در ذهن دارند این است: افزایش/ کاهش میل جنسی. اما چرا ما درمانگرها با به کار بردن این واژه ها مخالفیم؟ چون «مزاج» یک معنای ذاتی و جبلی در خودش دارد. گویا که خمیر مایه یک آدم این طور است و کاریش هم نمی شود کرد. درحالی که میل جنسی این طور نیست. درست که بخشی از تمایل جنسی ما ریشه بیولوژیک دارد و واقعا بعضی ها، سیستم هورمونی شان جوری است که بیشتر تمایل دارند و بعضی ها کمتر، اما همه چیز «مزاج» نیست.

رابطه جنسی، به شدت تحت تاثیر ذهن ماست و ذهن ما به شدت تحت تاثیر تجربه های ما. وقتی تجربه های یک خانم از رابطه جنسی منحصر شود به درد و سوزش موقع نزدیکی، چرا ذهنش بعد از مدتی کلا کرکره رابطه جنسی را پایین نکشد؟ مغازه ای که عایدی آن فقط رنج است، چرا باید چراغش روشن بماند؟ یا آقایی که هربار وارد رابطه جنسی می شود، آوار استرس سرش خراب می شود که «نکند این دفعه هم زود بیایم» یا «نکند این دفعه هم وسط کار بخوابد» و «دوباره از همسرم سرکوفت می شنوم»، چرا نباید میل جنسی اش غروب کند؟

در رابطه جنسی، بی خبری خوش خبری نیست. ذهن ما طوری طراحی شده که حتی وقتی مدتی به رابطه جنسی فکر نکنیم، میل جنسی ما هم رو به افول می گذارد. گاهی می پرسند «آقای دکتر، من چند سال است که رابطه جنسی نداشته ام و حالا احساس می کنم کلا تعطیل شده ام.» جواب من این است: وقتی گاز نمی دهی، چرا باید ماشین راه بیفتد؟

جمله معروفی در انگلیسی هست: Use it or loose it! این جمله عجیب در میل جنسی مصداق دارد. و حالا وقتی ما با چنین ماهیتی رو به رو هستیم، آیا منطقی است به کار بردن کلماتی مثل سرد مزاجی و گرم مزاجی؟

 

۲- ناتوانی جنسی

این واژه سالها مورد استفاده بود، حتی در کتب پزشکی. ترجمه فارسی impotency است و هنوز هم حتی در سر در کلینیک ها یا روی کارت ویزیت ارولوژیست ها نوشته می شود. منظور چیست؟ یعنی این که یک مرد نمی تواند رابطه جنسی داشته باشد. اما چرا یک مرد ممکن است نتواند رابطه جنسی داشته باشد؟

در درمان روابط جنسی مدرن، «ناتوانی جنسی» نداریم. می گوییم اختلال عملکرد و به طور خاص، «اختلال نعوظ» یا Erectile Dysfunction و بر اساس علت ایجاد آن درمانش می کنیم.

کلمه ناتوانی جنسی از آنجا آمده، که گویا س.ک.س مترادف نزدیکی است و اگر مردی نتوانست نزدیکی کند، «از مردی افتاده». درحالی که یک مرد می تواند اتفاقا خیلی هم مرد باشد و میل جنسی بالایی داشته باشد، اما به دلیلی کاملا ذهنی، نتواند قوام یا دوام نعوظش را حفظ کند. این مرد دچار اختلال عملکرد جنسی است؛ نه ناتوانی جنسی.

 

۳- انحراف جنسی

این لغت هم چندسالی است از کتاب های علمی حذف شده اما عجیب است که متخصصان ما هم هنوز آن را مثل نقل و نبات به کار می برند. نکته فلسفی اش این است که وقتی می گوییم انحراف، یعنی ما یک «صراط مستقیم» داریم که اگر کسی مثل آن نباشد، دچار انحراف شده.

ما در رابطه جنسی، یک استاندارد و یک نرمال نداریم. درست که اغلب آدمها یک کار می کنند، اما آیا همان یک کار نرمال است و بقیه کارها نیست؟ مثال: پوزیشن معمولی رابطه جنسی که مرد روی زن قرار می گیرد را در زبان انگلیسی پوزیشن missionary می گویند. این اصطلاح از کجا آمده؟ مبلغان مسیحی را می گویند «میسیونر». و داستان این است که در قرون وسطی، مبلغان مسیحی اروپایی تاکید می کردند که تنها پوزیشن قابل قبول در رابطه جنسی، همین پوزیشن است و کسانی که جور دیگری رابطه دارند، مثل آدمیزاد نیستند! آن زمان، حتی پوزیشن های متنوع در رابطه جنسی، نوعی «انحراف جنسی» تلقی می شد، و حالا ما به این طرز فکر لبخند می زنیم. درباره پوزیشن ها بیشتر بدانید...

در درمان روابط جنسی مدرن، رفتارهایی مثل فتیش، سادیسم و مازوخیسم و حتی گرایش های جنسی عجیب و غریب تر، «پارافیلیا» نامیده می شوند که در فارسی ترجمه اش کرده اند: دشکامی. می دانید که روزگاری همجنسگرایی هم انحراف بود، اما سالهاست که نگاه علمی می گوید این یک بیماری نیست و درمان هم ندارد و باید آن را پذیرفت و به این افراد کمک کرد زندگی سالم تری داشته باشند.

واقعا نمی شود مرزی بین نرمال و پارانرمال درنظر گرفت. حتی خود پارافیلیا هم یک طیف دارد. می گوییم عده ای paraphilic interest دارند یعنی گرایش های پارافیلیک. و عده ای دیگر paraphilic disorder  دارند یعنی اختلال پارافیلیک. و ما فقط در اختلالات است که مداخله می کنیم. ملاک اختلال هم این است که این مساله، اولا باید پایدار باشد (حداقل ۶ ماه) و ثانیا باعث ناراحتی فرد یا پارتنرش باشد، یا باعث اختلال در زندگی نرمال او شده باشد.

درمانگرهای جنسی، مزاحم خلوت و حریم خصوصی آدمها و آنچه در اتاق خوابشان اتفاق می افتد نیستند و درباره آن هیچ قضاوتی ندارند. کار یک درمانگر از وقتی شروع می شود که فردی با این احساس که رابطه جنسی اش، آن جور که باید نیست، مراجعه می کند.

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید