سرمایه جنسی


من سرمایه دارترم یا تو؟

عمر نظریه «سرمایه جنسی» که آن را کاترین حکیم، جامعه شناس بریتانیایی مطرح کرد، چندان بلند نیست: ابتدای قرن بیست و یکم. پیش از او، پی یر بوردیو، جامعه شناس شهیر فرانسوی گفته بود که دارایی آدمیزاد، فقط اموال منقول و غیر منقولش نیست. همه ما علاوه بر سرمایه اقتصادی، سرمایه های فرهنگی و اجتماعی هم داریم. کاترین حکیم، سرمایه نوع چهارم را هم تعریف کرد: سرمایه جنسی.

 

سرمایه جنسی، آن چیزی ست که ما را از نظر جنسی برای دیگران خواستنی می کند. همانند سایر انواع سرمایه، این هم می تواند نقد شود، تبدیل شود، و هرآنچه ما با اموال مان می کنیم، با آن هم می توانیم بکنیم.

 

نقدهای بسیاری شد بر نظریه حکیم، اما واقعیتی است که از پس انقلاب کشاورزی، از ۱۰ هزار سال قبل، سرمایه داری جنسی هم متولد شد و هنوز هم، یکی از مولفه های کهن الگویی در ناهشیار جمعی ماست.

 

آن طور که حکیم تعریف می کند، مفهوم سرمایه جنسی، برای زنان مهم تر است تا مردان. زنان گویا سرمایه دارترند. در طول تاریخ، زنان خواستنی بوده اند و مردان خواهان. زنان عرضه کننده بوده اند و مردان متقاضی. و این الگو، هزاران سال تکرار شده.

 

ماجرا را به تن فروشی زنان خلاصه نکنید. رد پای این معاملات را در نهاد خانواده و ازدواج هم می شود یافت. و مثال گویایی دیگر: تا به حال ندیده اید و نشنیده اید که زنی بعد از تماس جنسی، حتی با مردی که دوستش دارد، بگوید احساس می کند از او سوء استفاده شده؟

 

ما، ناهشیارانه، کشش داریم به بازآفرینی الگوهای زندگی پیشینیانمان. حتی رد پای این کشش ناهشیار را برای بازآفرینی زندگی پدر و مادر هم می توانیم ببینیم: ما همانگونه زندگی می کنیم که پدر و مادرمان زندگی کرده اند. الگوهای نیاکانی که بسیار ریشه دارترند در روان ما.

 

تناقض و شگفتی این است که همین الگوی «سرمایه داری جنسی» در سرراست ترین شکل، یعنی در قالب تن فروشی، در طول تاریخ شده است قبیح و نکوهیده و گناه آلود. اما در شکلی دیگر، با نام ازدواج، شده است مقدس و ستودنی و صواب.

 

اگر از این واقعیت تاریخی، عصبی شده اید، با شما همدردم. و اگر فکر می کنید چقدر ارزش آدمیزاد زیر سوال می رود اگر تن خود را سرمایه خود ببینید، در این هم با شما هم هم عقیده ام و گمان می کنم کاترین حکیم، واقعیتی را توصیف کرده است، فارغ از اخلاق و ارزش های برابر انسانی. یادمان نرود او ریشه های شرقی دارد و جهان بینی اش، تحت تاثیر فرهنگ مردسالار خاورمیانه است.

 

اما اگر سرمایه داری جنسی را در سطح هشیارمان، مدیریت کنیم و رابطه بین زن و مرد را یک تعامل انسانی ببینیم، نه یک تعامل اقتصادی. به عبارتی، اگر نخواهیم سرمایه جنسی را با سرمایه ای دیگر مبادله کنیم، نخواهیم با آن معامله کنیم، و رابطه جنسی را تبادل لذت با لذت، مهر با مهر، آرامش با آرامش ببینیم، آن وقت، کمی فکر کنید... خیلی از مناسباتی که امروز بین زنان و مردان هست، باید تغییر کند.

 

آیا می توانیم فارغ از بند و بست های ناهشیارمان، رابطه ای را به قصد لذت ببینیم و دیگر هیچ؟ دستکم برای زن امروز، معلق بین سنت و تجدد، دشوار است اینگونه نگاه کردن به سکس. هرچند، هزار سال دیگر، دنیا جور دیگری خواهد بود.

 

درباره نظریه سرمایه جنسی کاترین حکیم نوشتم. یکی از همراهان مهربان، برایم نوشته است:

 

«یادم میاد سالها پیش وقتی خواهرم ازدواج‌ کرد و‌ همسرشون سعی می کردن با مجاب کردن خواهرم به پوشیدن چادر از سرمایه تحت مالکیتشون مراقبت کنند، مثالی برای خواهرم زدند که الان نمی دونم باید بهش بخندم یا گریه کنم... ایشون گفته بودند: زن مثل جواهر می مونه در طلافروشی ها هیچ وقت جواهر گرونقیمت رو پشت ویترین به نمایش نمی گذارند و در گاوصندوق ازش مراقبت می کنند و فقط به مشتری خاص عرضه می کنند... یعنی نگاهی منفورتر از این هم می تونه نسبت به زن وجود داشته باشه؟!»

 

در جلسه اول درمان، برای یک زوج از زمینه های فرهنگی و تربیتی که سبب شده در کشور ما واژینیسموس تا این حد شایع باشد می گفتم. گفتم ما در ادبیات فارسی، حتی در فرهنگ عامه، واژه ای برای آلت جنسی دختربچه ها نداریم. یک دختر ۲ ساله می داند گوش و چشم و انگشت چیست، اما آلت جنسی اش، نامی ندارد. برای پسربچه ها اما این طور نیست.

 

این «بی نامی» چه مفهومی را در ذهن دخترکان ما می کارد؟ نام گذاری های استعاری چه؟ قدیم تر، عده ای می گفتند «عیب» (پناه بر خدا) و عده ای می گفتند «جیش» و مادران امروزی تر، نام های جدیدتر انتخاب کردند: ناز، طلا و...

 

به یاد داریم تابلوهای تبلیغ حجاب را با این جمله «زن، گوهری است در صدف» و «حجاب، مصونیت است نه محدودیت». حرف بر سر حجاب نیست. موضوع، آن ذهنیتی است که مردان را دزد، و زنان را جواهر می بیند؛ مردان را گرگ و زنان را بره؛ مردان را خریدار و زنان را فروشنده؛ مردان را مالک و زنان را ملک.

 

این ذهنیت هرگز ذهنیتی مردانه نیست. زنان هم خود تابع و بلکه مروج این تفکرند، هرقدر هم ظاهرشان مدرن و روشنفکر باشد.

 

زنی که در پایان زندگی مشترک، گمان می کند خسارت دیده و دستکم باید پولش را بگیرد، زنی که مدعی برابری حقوق زنان و مردان است اما خود در ازدواجش، مهریه نجومی طلب می کند، زنی که در پایان رابطه ای عاشقانه، احساس می کند از او سوء استفاده شده و حس انتقام دارد، یعنی در ناهشیار، تابع همان ایده مبادله سرمایه جنسی است.

 

این قدر شهامت داریم که بپذیریم تن فروشی هم نوعی از همان مبادله است؟ و بیشتر از آن، شهامت داریم بپذیریم وقتی رابطه، نه یک تعامل عاطفی و انسانی، که نوعی تجارت محسوب می شود، تفاوت یک کامجویی چند دقیقه ای، با کامجویی چندین و چند ساله، فقط بر سر نرخ است؟ اگر بنا به تجارت باشد، چه چند صد هزار تومان، چه میلیونها تومان، چه صدها و هزاران سکه.

 

تاسفبار، اما واقعیت است: ازدواج، یا مطلق رابطه، در ناهشیار جمعی و فردی ما، ذهنی که در دنیای مردسالار شکل گرفته، نوعی تجارت است. مگر هشیار شویم...

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

دیدگاه‌ها  

#4 م.م 1401-05-19 20:09
چقدر بی پرده حقیقت رو گفتید‌‌‌‌... به امید روزهایی که بتونیم از پس ِ پرده ی تعصب و سنت و مذهب و بیش از همه خودمون، بیشتر و بیشتر حقیقت هرچیز رو ببینیم.
پاسخ به این نظر
#3 فرشاد 1401-05-13 01:42
با درود بر شما، اینکه نگاه نویسنده مقاله متاثر از جوامع مرد سالار شرقی است درست است، اما توجه داشته باشیم که این روند با اندکی تاخر زمانی در طول تاریخ در تمام جوامع بشری طی شده است، به گفته ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن؛ زنان حتی در جوامع غربی گذشته نه چندان دور، از بدن خود بعنوان کالایی برای خرید امنیت و آسایش از مردان استفاده می‌کردند و برای همین زنان مخصوصا در جوامع کوچکتر به شدت با دختری که کالای خود را به رایگان در اختیار مردان قرار داده برخورد خشونت آمیز می‌کردند، چرا که باور داشتند اگر مردان به این نتیجه برسند که می‌توانند چنین کالای ارزشمندی را به رایگان در اختیار داشته باشند، دیگر برای تصاحب آن حاضر به پرداخت بهایی چون تامین نیازمندی ها و امنیت و آسایش یک زن برای تمام عمر و در قالب ازدواج، نخواهند بود، و این برداشت باعث زیان زنان در این معامله خواهد شد. اما همین جامعه زنان در برخورد با زنان تن فروش نرمی بیشتری را بکار می‌گرفتند، زیرا شاغلان جنسی برای عرضه کالای خود وجه معادل آنرا طلب می‌کنند و این معامله برای مردان رایگان نبوده.
پاسخ به این نظر
#2 رویا 1399-08-15 08:21
عالی بود،به امید اینکه مقاله های اینچنینی در جامعه ما با ذهنی باز خوانده شه
پاسخ به این نظر
#1 Elnaz 1399-08-14 14:30
چقدر این نوشته آدم رو دچار تناقض میکنه!!!
پاسخ به این نظر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید