پرسش: سلام دکتر عزیز، در مورد بکارت دختر در ایران طبق فرهنگ کشور ما به نظر من که یک دختر کاملا امروزی هستم و خودمم روانشناسی خوندم، پسرها دوست دارن زنشون بکارت داشته باشه. پس دختر با زن بیوه چه فرقی میتونه براشون داشته باشه؟ چرا مردها بیشترشون تن به ازدواج با زن بیوه نمیدن؟ من سکس با کسی که برای زندگی مشترک انتخاب شده رو درست نمیدونم. حتی بیشتر پسرهایی که تو ایران پارتنرشون رو برای ازدواج انتخاب میکنن، فقط عشق بازی رو قبول دارن. پس دختری که بنا به هر دلیلی یک بار تن به سکس داده و پرده بکارت نداره باید ترمیم کنه.
پاسخ من:
ممنونم از شما، به نظرم می رسد اگر پاسخ شما را واکاوی کنیم، سه پیش فرض در پس آن پیدا می کنیم:
اول: می گویید مردها دوست دارند همسرشان بکارت داشته باشد. اما در ادامه نمی گویید خانمها چطور؟ آنها دوست ندارند مردشان بکارت داشته باشد؟ نمی گویید چون پیش فرض ذهنی شما (و درواقع یک اصل نانوشته در دنیای سنتی) این است که «مردها حق دارند و زنها حق ندارند». این اول مصیبت است. دختری که با این پیش فرض وارد زندگی مشترک می شود که «همسرم حق هایی دارد که من ندارم» همیشه ممکن است به او ظلم شود و مرد ظالم حق به جانب باشد؛ برپایه همین فرض که «مردها حق دارند و زنها حق ندارند».
خشت اول چون نهد معمار کج... اگر از اول مردی معتقد است که من می توانم بکارت نداشته باشم ولی همسرم باید بکارت داشته باشد، خشت اول کج گذاشته شده. اگر قرار است شرایط عادلانه ای بین دو نفری که ازدواج می کنند برقرار باشد، مردی حق دارد همسرش دست نخورده باشد و بکارت داشته باشد که خودش هم به کسی دست نزده باشد و بکارت داشته باشد. آیا شما این حق را برای زنان قایل هستید؟
دوم: می گویید که پس دختر با زن بیوه چه فرقی دارد؟ پاسخ من این است: خیلی فرق دارند. زنی که یک بار ازدواج کرده، حتما خیلی باتجربه تر و پخته تر است. این را نمی بینید اما بکارت را می بینید. و یعنی چی؟ یعنی پیش فرض شما (و باز هم می گویم که فرض دنیای سنتی که برای هزاران سال در ذهن همه ما هم القا شده) این است: «ارزش زن به اندام جنسی اش است». یعنی اینکه در رابطه قبلی، آن زن، با تجربه تر شده و رشد کرده مهم نیست و فقط مهم است که بکارت، یعنی همان «پلمپ» ش سالم باشد.
عذر می خواهم که این جمله خیلی زننده است، اما یک واقعیت تاریخی است. در دنیای سنتی و هنوز هم، وقتی جامعه و حتی خود شما به عنوان یک فرد تحصیلکرده، برچسب «زن بیوه» را مایه شرمساری و کم ارزشی یک زن می دانید، آیا نتیجه دیگری جز این می شود گرفت که شما زن را در حد یک کالا که دست دوم آن کم ارزش است، تلقی می کنید؟
سوم: می گویید رابطه با کسی که برای زندگی مشترک انتخاب شده را درست نمی دانید و رابطه فقط در حد «سافت» را می پذیرید که بکارت دست نخورد. این جمله معلوم می کند گزاره نادرست دیگری در ذهن شما و دهن دنیای سنتی هست که ما به عنوان سکس تراپیست هم مشکلات زیادی با آن داریم: «رابطه جنسی، یعنی دخول». با این پیش فرض، اگر دخول اتفاق نیفتد، مشکلی نیست و بکارت یک دختر هم دچار مشکل نمی شود. با این فرض است که بعضی ها رابطه مقعدی را هم رابطه جنسی تلقی نمی کنند! نتیجه چیست؟
نتیجه این می شود که اولا یک دختر می تواند هرجوری با هرکسی باشد و فقط کافی است دخول از واژن نداشته باشد، بعد هم به خودش بگوید من باکره ام و بکارت را حفظ کرده ام. آیا واقعا همان مردهای دنیای سنتی این را می پذیرند؟ آنها فقط بکارت می خواهند به عنوان یک درپوش در ورودی واژن، که شب اول چند قطره خون بیاید؟!
با همین فرض نتیجه این می شود که وقتی زهچین یا همان به قول شما پرده بکارت اگر از نوعی باشد که خونریزی نداشته باشد، خون به پا می شود و همان دختر با بکارت، متهم می شود به بی عفتی. بگذریم که همین باورها زمینه ساز اختلالات بسیاری در عملکرد جنسی زوج هاست. مردی که فکر می کند رابطه یعنی دخول و عادت دارد صاف سراغ «اصل مطلب» برود، هم ممکن است همسرش را از رابطه بیزار کند، هم اگر روزی به هر دلیل دچار اختلال نعوظ شود، فکر می کند دیگر از مردی افتاده و احساس بدبختی می کند.
ما در رابطه جنسی، اصل و فرع نداریم. از لحظه ای که برانگیختگی جنسی اتفاق می افتد (که ممکن است صرفا حتی با رد و بدل کردن کلمات عاشقانه باشد) رابطه شروع شده. استارت رابطه همان لحظه ای است که لذت جنسی درک می شود. ما آدمها این طور آفریده نشده ایم که فقط با دخول لذت ببریم. در دخول اتفاق خاصی نمی افتد که جای دیگر و با کار دیگر نتواند بیفتد. اتفاقا اغلب خانمها اساسا با دخول نمی توانند به اوج لذت برسند، اما همین باور غلط، باعث می شود خیلی از آنها تصور کنند مشکل دارند و بیمارند.
و آخر اینکه: اگر فکر می کنید مرد در اولین نزدیکی با دختری که بکارت دارد لذتی را تجربه می کند که او را به ملکوت اعلی می برد، سخت در اشتباهید. در حالت عادی، یک مرد، هیچ اتفاق خاصی را در اولین سکس با دختری که زهچین دارد تجربه نمی کند جز مواجهه با ترس و اضطراب و احتمالا درد همسرش. اینها هم قاعدتا برای یک مرد سالم و نه یک مرد سادیستیک، بیشتر باعث خراب شدن حس و حال می شود و اتفاقی که شاید مدتها برایش خیال پردازی کرده بودند که چقدر اتفاق فوق العاده ای است برداشتن پرده بکارت و یا به قول بعضی ها «پرده زدن» تبدیل می شود به یکی از تلخ ترین خاطرات زندگی. این را از خیلی از آقایان متاهل بپرسید، برایتان توضیح خواهند داد؛ البته اگر مبتلا به «سادیسم» نباشند.
این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:
- اضطراب های جنسی
- جراحی کنم یا نکنم؟
- راهنمای کوچک شب زفاف
- نکند پرده من دولایه است!
- آیا واقعا باید تابوشکن بود؟
سپاس از همراهی شما! مشتاق هستیم نظر شما را درباره این مطلب بدانیم. اگر عضو سایت نیستید اینجا ثبت نام کنید.
*پس از عضویت برای ارسال دیدگاه از منوی ورود به سایت وارد شوید.