همسرم بعد از عروسی مشکل ارگاسم پیدا کرده.

 

 پرسش اول: برای تکراری نشدن و سردنشدن روابط زناشویی خانم ها باید چه کارکنند؟

پرسش دوم: من یک سال است عروسی کرده ام ولی خانمم از مشکل ‏ارگاسم رنج می برد و ارضا نمی شود. لذت رابطه را دارد ولی به اوج نمی رسد. درحالی که قبل از عروسی با کوچکترین تحریک به ارگاسم می رسید.مشکل کجاست؟

 

پاسخ دکتر شکیب:

هردوی این سوالها، سوالهایی هستند که می شود درباره اش کتابها نوشت. خیلی از زوج ها، چند ماه یا چند سال بعد از ازدواج، با کاهش تدریجی رضایت از رابطه زناشویی مواجه می شوند. خیلی ها حتی در همان روزهای اول با مشکل رو به رو می شوند. و بعد چه اتفاقی می افتد؟ یا با خودشان تعارف می کنند و به روی خودشان نمی آورند و منتظر می مانند زمان مساله را حل کند، یا ناامید می شوند و به فکر جدایی می افتند و خیلی ها هم ممکن است به روابط خارج از ازدواج فکر کنند.

 

تقریبا همه زوج ها، وقتی درباره آمار طلاق، چیزی می شنوند، با تاسف سرشان را تکان می دهند گویا که: «ما که خیلی راضی هستیم، طفلکی آن هایی که مشکل دارند»؛ در حالی که برای خیلی از آنها، «انکار» این یک جور مکانیسم است برای فرار از مواجهه با مشکل.

 

از دهه ۱۹۷۰ که مسترز و جانسون اولین مطالعات جدی را درباره فیزیولوژی جنسی انسان انجام دادند، تا امروز، اختلالات جنسی متنوعی توصیف شده که اغلب آنها هم قابل درمان هستند. دانش درمانگری جنسی، در دنیا هم دانش نسبتا جدیدی است؛

 

اما مساله اینه است که در کشورهایی مثل کشور ما، هنوز هم تصوری عقب افتاده از مشکلات جنسی وجود دارد. اولین برخوردهای ما با این مشکلات می شود: نادیده گرفتن، فراموش کردن، انکار کردن، پنهان کردن، شرم داشتن، و درنهایت اگر کسی از همه این پنج خوان عبور کند، می رسد به خوان ششم و هفتم: طرح کردن مساله با همسر و طرح کردن مساله با کارشناس.

 

اغلب ما، تا وقتی کارد به استخوانمان نرسد، اصلا به فکر درمان نمی افتیم و نهایت تلاشمان این می شود که با مادر یا دوستانمان درد دل کنیم و احتمالا راهنمایی های خاله زنکی دریافت کنیم که عمل به آنها اوضاع مان را بدتر و بدتر می کند.

عده ای هم هستند که به محض مواجهه با مشکلات جنسی به فکر «قرص» می افتند؛ بدون اینکه فکر کنند واقعا این مشکل از کجا سرچشمه می گیرد. مواجهه آنها با مشکلات جنسی، مثل مواجهه با یک سردرد ساده است. می خواهند مسکنی پیدا کنن تا سریع خوب شوند. اما فکر نمی کنند همان سردرد ساده هم وقتی هر روز تکرار می شود، ممکن است دلیلی جدی مثل یک تومور مغزی داشته باشد!

 

به خاطر همین سوء تفاهم رایج و شرم و حیای بی جا، بازار داروهای ماهواره ای و زیرزمینی داغ است؛ و به خاطر همین، آدمها اغلب به خاطر اینکه از درمان های غیر اصولی نتیجه نمی گیرند، ناامید می شوند و فکر می کنند مشکلشان هیچ راه حلی ندارد و اوضاعشان بدتر و بدتر می شود؛ و به خاطر همین هم من هر روز کلی سوال از طریق ایمیل و پیامک و تلگرام دریافت می کنم که آقای دکتر، برای فلان مشکل چه پیشنهادی دارید؟ و آیا انتظار دارند من اسم یک داروی معجزه گر را به آنها پیامک کنم؟ یا ورد مخصوصی را تلقین کنم که همه چیز ناگهان عوض بشود؟

 

نگاه یک بعدی به اختلالات جنسی اشتباه است. مشکلات زناشویی مثل بیماری های دیگر نیست که با دارو اصلاح بشود. یک پایه مهم رابطه، ذهن ماست و ما ذهن را نمی توانیم با دارو اصلاح کنیم.

 

از طرف دیگر البته مشکل دیگری هست. پزشکان ما هم یا به دلیل ناآشنایی با درمان اختلالات جنسی، یا کمبود وقت، اغلب صرفا به دارو تکیه می کنند. اما پزشکی در درمان اختلالات جنسی موفق است که نگاهی جامع داشته باشد؛ تلفیقی از دانش روان شناسی و مشاوره و البته دانش پزشکی.

برگردیم به مشکلات عموم مردم. مردمی که پذیرش این موضوع برای آنها سخت است که برای حل مساله ای که کل رضایت آنها از زندگی شان را تحت الشعاع قرار داده، باید انرژی بیشتری صرف کرد. همین که این خواننده های عزیز سایت این سوالها را از من پرسیدند، اتفاق خوبی است. چون حتما هزاران نفر دیگر هستند که اصلا هیچ وقت سوالی نمی پرسند! اما این کافی نیست.

 

 انتظار نداشته باشید من بگویم فلان دارو را مصرف کنید تا ظرف چند روز به اشتیاق روزهای اول رابطه تان برگردید. یا یک فرمول جادویی در رابطه به شما ارائه کنم که مشکل ارگاسم همسرتان را ظرف یک هفته حل کند. درمان مشکلات زناشویی نیاز دارد به صبر و حوصله و صرف وقت و انرژی.

 

نکته مهم دیگر این است: برای هر اقدامی، اصل بر این است که یک زوج، هر دو باید در درمان سهیم باشند. نه اینکه یک نفر بخواهد همه بار را به دوش بکشد.

 

سوال دوست عزیز ما این بود که «برای تکراری نشدن و سردنشدن روابط زناشویی خانم ها باید چه کار کنند؟» چرا یک خانم باید خودش را موظف بداند کاری کند که روابط سرد و تکراری نشود؟ و چرا مثلا آقا باید همسرش را ملامت کند که «تو برای من تکراری شدی! برو یک کاری بکن که رابطه مان تازه بشود!»

 

این نگاه مردسالارانه که متاسفانه عده ای از کسانی که خودشان را مشاور خانواده می دانند هم در مشاوره ها و کنفرانس های خود به آن دامن میزنند، مشکلی را از ما حل نمی کند.

 

رابطه زناشویی، یک جاده دوطرفه است. همین طوری هم به اندازه کافی افکار و باورهای غلط که در جامعه‌ ما شکل گرفته که باعث می شود این مسایل، با شرم و خجالت و گناه و ممنوعه بودن همراه باشد؛ چه برسد به اینکه رسما هم آقایان را از این مساله معاف کنیم و همه بار را دوش خانم ها بگذاریم.

 

کم نیستند خانم هایی هم، که به دلیل همان شرم و حیا، قدمی برای حل مشکل شان برنمی دارند و یا اصلا خودشان را آنقدر باور ندارند که می توانند تغییری ایجاد کنند و ترجیح می دهند سال های سال و بلکه تا آخر عمر، رنج بکشند و تحمل کنند.

 

آقایان عزیز هم که اغلب اعتقادی به مشاوره ندارند و فکر می کنند عقل کل در همه چیز خودشان هستند. نتیجه چه می شود؟

همه اینها را بگذارید کنار این مساله: حتی اگر با همه مصیبت ها خانم و آقایی راضی شوند به مشاوره، حالا کجا بروند؟ پیش چه کسی که بلد باشه مشکل آنها را حل کند؟! ما چند متخصص سلامت جنسی در کل کشور داریم؟ حالا باز از خودمان می پرسیم چرا آمار طلاق این همه بالا رفته؟

 

دوستان عزیز! فکر نکنید که با زدن یک پیامک و طرح این سوال که «چه باید کرد؟» وظیفه خودتان را به بهترین نحو انجام داده اید! همراه همسرتان به مشاوری که در این زمینه ها آگاه و با تجربه باشد مراجعه کنید.

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

 

 سپاس از همراهی شما! مشتاق هستیم نظر شما را درباره این مطلب بدانیم. اگر عضو سایت نیستید اینجا ثبت نام کنید.

*پس از عضویت برای ارسال دیدگاه از منوی ورود به سایت وارد شوید.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید