رابطه مجازی

من با یک پسر آلمانی حدود ۳ ماه در ارتباط بودیم. این آقا خیلی ابراز علاقه می کرد و می خواست به ایران بیاید تا همدیگر را ببینیم که مسائل کرونا پیش آمد. خیلی حرف های عاشقانه می زد. اینکه الان من وارد زندگی اش شدم و باید با من راجع به همه چیز تصمیم بگیرد و من را پیش خودش ببرد و... ما خیلی زیاد نزدیک شده بودیم.

اواخر شروع کرد دیر جواب دادن به پیام ها و گفت سرش شلوغ است. من چند بار با او بحث کردم و خودش را تغییر داد. اما دوباره دیر جواب دادنها شروع شد و امروز من را از اینستاگرام، تلگرام و واتس آپ بلاک کرد. من شوکه هستم نمی دانم چکار کنم؟

 

 پاسخ:

دو نکته ی آموزنده در تجربه ی شما هست:

 

اول، سرانجام یک رابطه ی از راه دور است، که من به آن خوشبین نیستم و گمان می کنم دستکم دو آفت دارد:

۱- رابطه مثل یک نوزاد متولد می شود و رشد می کند ‌و بالغ می شود. رابطه از راه دور، نوزادی میکروسفال است. یعنی تن و اندامهایش با سرعت بالا رشد می کنند، اما سرش به همان اندازه نه. نتیجه می شود یک موجود عجیب الخلقه. یعنی چه؟

 رابطه از راه دور، به آسانی در بعد هیجانی و عاطفی رشد می کند. آدمها از راه دور می توانند حتی عاشق شوند. اما شناخت از معشوق، در بهترین حالت، از دریچه ی دوربینی است که تازه کنترلش هم دست شما نیست.

کسی که عاشقش می شوید، خودش انتخاب می کند چه چیز را به شما نشان بدهد و چه چیز را نه. پس رابطه در بعد شناخت به اندازه ی بعد عاطفه رشد نمی کند.

 

۲- وقتی در رابطه ای، فیزیک شما حاضر نیست و در نتیجه وقت گذاشتن برای همدیگر و برای رابطه، به صورت حداقلی است، صمیمیت زمانی (تمپورال) شما کم می شود و این یعنی آغازی بر پایان رابطه. بی جهت نگفته اند که «از دل برود هرآنکه از دیده برفت».

 رابطه های از راه دور برای آدمهایی با سبک دلبستگی اجتنابی، شیرین مثل قند است که آنها را فربه می کند، بی ارزش غذایی، و برای آدمهایی با سبک دلبستگی اضطرابی، تلخ مثل زهرمار است.

من چنان شک دارم به همه ی اطلاعاتی که در یک رابطه ی از راه دور مبادله می شود، که حتی درباره ی آلمانی بودن آن پسر تردید دارم. بقیه ش که جای خود.

 

دومین نکته، فستیوال عشق است که چراغ قرمز چشمک زن است. هر جا کسی را دیدید که شور عاشقی بر داشته و علم عاشقی افراشته و می گوید بدون شما می میرد و همین فردا می خواهد خانواده را بفرستد به خواستگاری و از شما بهتر در عالم نیافته، دقیقا به چنین عاشق دلسوخته ای شک کنید.

 

کسی که خیلی تب تندی دارد، ممکن است یک شبه، این تب را به عرق بنشاند و شما بمانید حیران و سرگردان. این نتیجه ی انتخاب شماست، تاوان اشتباه شماست. و البته همه آدمها اشتباه می کنند‌. به جای سرزنش، پند بگیریم، اتفاق بهتری می افتد. من جای شما بودم خوشحال بودم که این اتفاق حالا افتاد. اگر جلوتر می رفتید و بعد آن آقا تو می زد، چه حالی داشتید؟

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:


  •  

     سپاس از همراهی شما! مشتاق هستیم نظر شما را درباره این مطلب بدانیم. اگر عضو سایت نیستید اینجا ثبت نام کنید.

    *پس از عضویت برای ارسال دیدگاه از منوی ورود به سایت وارد شوید.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید