قتل در کوچه بن بست

پرسش: در مورد مطلب اخر با عنوان «قتل در کوچه بن بست»  از کجا متوجه شدید که همسر آقای نجفی دچار اختلال شخصیت مرزی بوده؟ خانم استاد که مرده و الان چطور میشه در موردش قضاوت کرد؟

 پاسخ من:

درود دوست عزیز

اولا بگویم تشخیص اختلال شخصیت آسان نیست و حتی صرفا با مصاحبه بالینی با فرد مورد نظر هم نمی شود به تشخیص قطعی رسید و گاهی لازم است از بستگان و اطرافیان هم اطلاعات گرفت. پس مسأله قضاوت بالینی نیست. آنچه من در یادداشت عنوان کردم، تحلیلی از موقعیت مردی بود که در شرایطی منفعلانه و بدون آگاهی، نتوانست تکانه های پرخاشگرانه خود را کنترل کند و فاجعه ای را برای خود رقم زد. گفتم که موقعیت مشابه، برای بسیاری از زنان و مردان دیگر هم تکرار شده، می شود و تا وقتی آگاه نشویم، خواهد شد.

اما در مورد مقتول، من فقط اطلاعات منتشر شده را تحلیل کردم. در تحلیل این حادثه، اینکه مقتول با ماموران امنیتی مرتبط بوده و آقای نجفی را تحت فشار قرار داده، یا اینکه خود آقای نجفی از بی آبرویی یا فاش شدن چه رازهایی ترس داشته، منافاتی ندارد با این تحلیل که مقتول مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بوده باشد.

در اخبار منتشر شده، به نظر می رسد دستکم ۵ ویژگی شخصیتی مبتلایان به شخصیت مرزی در مورد مقتول صدق داشته:

۱- حمله های خشم غیر قابل کنترل: آقای نجفی می گوید مقتول بارها با چاقو به ایشان حمله ور شده. ادعای درگیری فیزیکی و کتک کاری هم از سوی فرزند مقتول مطرح شده که با توجه به شخصیت آرام آقای نجفی که پرخاشگری فیزیکی هرگز در سوابق ایشان نبوده، می شود نتیجه گرفت آغاز درگیری ها از سوی مقتول بوده است.

۲- شک و بدبینی (پارانویا): به گفته آقای نجفی، مقتول ایشان را بارها به خیانت متهم می کرده. همچنین از هرگونه رابطه آقای نجفی با خانواده قبلی ممانعت به عمل می آورده.

۳- رفتارهای تکانشی: دستکم در مورد روابط بی پروای جنسی، مقتول آقای نجفی را بارها تهدید کرده. در جای دیگری، آقای نجفی این ادعا را مطرح کرده که مقتول با دیگران روابط جنسی داشته که نمی دانم چقدر قابل اثبات است. حتی صرف تصمیم به ازدواج با مردی که ۳۲ سال بزرگتر است را می شود مصداق همین رفتارهای بی تامل و تکانشی دانست.

۴- ترس از طرد شدن: ظاهراً مقتول به هیچ‌وجه راضی به طلاق نبوده، حتی با دریافت کامل مهریه اش. افراد مبتلا به شخصیت مرزی، در عین اینکه نمی توانند به دلیل آشوب درون، صمیمیت پایداری برقرار کنند، تمام شدن رابطه را هم بر نمی تابند.

۵- بی ثباتی در روابط: وقتی سیر این رابطه را مشاهده می کنیم، دو نفر ظرف مدتی کوتاه، از یک رابطه عاشقانه به یک رابطه پر از خشم و نفرت رسیده اند. با توجه به شناختی که از شخصیت معقول و آرام آقای نجفی داریم، نمی توانیم تصور کنیم که در این رابطه پر آشوب، مقتول سهمی نداشته. افراد مبتلا به شخصیت مرزی، میان عشق و نفرت در نوسان اند.

اگر اطلاعات جزئی تری داشتیم و مثلا سابقه خودزنی یا اقدام به خودکشی در مقتول، و همچنین سابقه نوسان عواطف نیز وجود داشت، به نظر من تشخیص اختلال شخصیت مرزی، مسجل می شد.

نکته دیگر اینکه با توجه به گزارشی که آقای نجفی از رابطه می دهند و همچنین نامزدی و پوسترهای تبلیغاتی مقتول در انتخابات شورای شهر، دستکم احتمال وجود رگه های از اختلال شخصیت نمایشی یا خودشیفته هم وجود دارد که هردوی اینها با شخصیت مرزی همپوشانی دارند.

معنی همه این حرفها این نیست که آقای نجفی بیگناه است. واضح است که وقتی مردی در هفتمین دهه زندگی وارد چنین رابطه ای می شود، چقدر خطاکار است. چه برسد به اینکه پایان داستان این شود.

آنچه من نوشتم تحلیلی بود برای اینکه بدانیم و از اتفاقات مشابه پیشگیری کنیم. ضمن اینکه متوجهم تحلیل من برپایه اطلاعاتی است که از یک سو (آقای نجفی) مطرح شده و ما اطلاعاتی را از سمت دیگر در دسترس نداریم. اما استناد من به این اطلاعات یکسویه، ربطی به مسایل سیاسی ندارد. سیره آقای نجفی و هرآنچه دیگران از ایشان نقل کرده اند (از خانواده قبلی ایشان بگیرید تا هرکسی که ایشان را می شناخته) ادعاهای ایشان را معتبر می کند. به قول علما، و الله اعلم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید