اشتباه سوار نشوید!


آغاز یک رابطه، مانند سوار شدن به یک قطار در ایستگاهی شلوغ است. باید ببینید کدام قطار، از کدام مسیر، به کدام مقصد می رود. اگر اشتباه سوار شوید، دیگر پیاده شدن آسان نیست. وسط راه، وقتی قطار در حرکت است، اگر هم بخواهید خودتان را بیرون بیندازید، آسیب خواهید دید؛ و اگر منتظر باشید به ایستگاه برسید، کیلومترها از مقصد دور تر می شوید و وقتی هم پیاده شدید، سرگردانید و بازگشت به مبدا، دردسر جدید شماست.

شاید فکر کنید تا وقتی قطار راه نیفتاده، می روم داخل و کوپه ها و صندلی ها را ارزیابی می کنم. اما...

اگر ناگهان قطار راه افتاد چه؟ اگر شما هنوز درگیر احساسات نشده اید، اما طرف شما عاشق شد و نتوانست از شما دل بکند...

اگر صندلی ها و کوپه ها شیک بودند، اما مقصد قطار، مقصد شما نبود چه؟ اگر طرف شما، خوش بر و رو و خوش اخلاق است، اما افق رابطه از نگاه او، با آنچه شما در سر دارید یکی نیست. مثلا او به رابطه ای کوتاه و لذت محور می اندیشد و شما به ازدواج...

اگر فکر می کردید این قطار فعلا سرعت کمی دارد و می توانید هروقت خواستید بیرون می پرید، اما قطار ناگهان سرعت گرفت چه؟ اگر ناگهان چشم باز کردید و دیدید عاشق شده اید و نمی توانید دل بکنید...

ماجرا حتی پیچیده تر از اینهاست. در ایستگاه «رابطه» ممکن است روی قطاری نوشته باشد جنوب، اما قطار در مسیر شمال حرکت کند. این شما هستید که باید آنقدر «آدم شناس» باشید، که بدانید طرف شما چقدر راست می گوید.

 سپاس از همراهی شما! مشتاق هستیم نظر شما را درباره این مطلب بدانیم. اگر عضو سایت نیستید اینجا ثبت نام کنید.

*پس از عضویت برای ارسال دیدگاه از منوی ورود به سایت وارد شوید.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید