بلاک می کنم پس هستم!

 

بلاک کردن، از آن رفتارهای منفعلانه-پرخاشگرانه است که اولین راه حل مشکلات برای ما ایرانی ها، و مخصوصا خانم های ایرانی است. گمان نمی کنم بلاک کردن در فرهنگ رفتار آنلاین دیگر مردمان دنیا تا این حد رایج باشد.

 

بخشی از آن، بر می گردد به خشونت و پرخاشگری ای که در ناهشیار جامعه ما نشسته و آنگونه که روان شناسی اجتماعی می گوید، این پرخاشگری، زاییده انباشتگی ناکامی های ماست.

 

 بسیاری از ما، در اولین تعارض، به تهاجمی ترین شکل رفتار می کنیم. مثلاً کسی در فضای مجازی به خانمی پیشنهاد نامربوطی می دهد. واکنش آن خانم چیست؟

 

اول تعمیم افراطی می دهد و به بدترین شکل او را قضاوت می کند (ذهنیت: مرتیکه هرزه فلان فلان شده، به همه پیشنهاد می دهد)؛ بعد هم رگبار توهین را به او می بندد (رفتار: برو گمشو مزاحم نشو مرتیکه عوضی).

 

این البته در جایی است که زنی احساس قدرت کند. آن روی دیگر این سکه، پرخاشگری از نوع انفعالی آن است و جایی است که احساس توانمندی نمی کنیم. در پرخاشگری انفعالی، ذهنیت همان است. اما رفتار می شود در ظاهر سکوت و پذیرش، اما بعد اسکرین شات گرفتن و آبروی طرف را جای دیگری بردن، یا شکایت کردن، یا بلاک کردن.

 

معلوم است که در جای خودش، می شود بلاک کرد، یا حتی شکایت کرد. اما اینکه دقیقا کجا چه می کنیم، و با این رفتار، چه پیامی را به دیگران مخابره می کنیم، مهم است.

 

مهم است که بدانیم پیام های ما به دیگران، فقط پیام های کلامی نیستند. ما با زبان بدن، با لباس پوشیدن، با نگاه کردن، حتی با سکوت مان، با دیگران حرف می زنیم.

 

معمولا وقتی کسی را بدون توضیح، بلاک می کنید، دو پیام متناقض به او مخابره می کنید: اول اینکه «من این قدر توانا نیستم که جلوی تو بایستم و حرفم را بزنم.» و دوم اینکه «من آنقدر ازت بیزارم نمی خواهم با تو رو به رو شوم.»

 

 این رفتار، شبیه قهر کردن، یک رفتار کودکانه است. کودک وقتی که از چیزی دلخور است، نه در توان خود می بیند که فکری برای خود بکند، نه می تواند ببخشد و عبور کند. پس گریه می کند. بازی را باخت - باخت می کند. حالا که من ناراحتم، کاری می کنم که تو هم ناراحت باشی. این می شود همان چیزی که می گوییم رفتار منفعلانه-پرخاشگرانه.

 

رفتار بالغانه این نیست. بالغ به دنبال برد - برد است. همان چیزی که به آن می گوییم رفتار جرات ورزانه، که در گروه درمانی جرات ورزی آن را آموزش می دهیم.

 

بالغ اگر نتواند برد برد بسازد هم، دست آخر می گوید من دلخورم و چون نمی توانیم به وضعیتی برسیم که هر دو خوشحال باشیم، نمی خواهم دیگر با تو صحبت کنم یا از تو پیامی داشته باشم. می گوید از این به بعد اگر هم پیامی از تو داشته باشم، دیگر جواب نخواهم داد. و البته اگر علیرغم هشدارها، پیام های مکرر یک فرد باعث مزاحمت باشد، بلاک کردن با هشدار قبلی، امکانی دردسترس است. و در صورت ادامه مزاحمت، حتی شکایت کردن، آن هم با هشدار قبلی.

 

در همه نرم افزارها، امکان بلاک کردن را برای مقابله با مزاحمت های احتمالی گذاشته اند. اما در فرهنگ ما، بلاک کردن انگار روشی است برای نشان دادن دلخوری یا برای تنبیه کردن، یا آن طور که گفتیم، بستری برای ابراز پرخاشگری به روش کودکانه.

 

اگر به جای فرار مذبوحانه یا همان بلاک کردن، بایستید و به کسی که مزاحم می شود محکم بگویید که از مزاحمت او ناراحت هستید و دیگر نمی خواهید هیچ پیامی از او داشته باشید، و اگر باز هم مزاحمت ایجاد کرد، او را بلاک خواهید کرد یا حتی ممکن است مسأله را پیگیری حقوقی کنید، خیلی موثرتر خواهد بود تا اینکه بدون هیچ توضیحی بلاک کنید.

 

با بلاک کردن بی مقدمه، پیام ضعف و عداوت را توامان به دیگران منتقل می کنید. انگار که می گویید «خفه شو» اما با صدایی لرزان و نحیف. نتیجه مخابره پیام ضعف، این است که ممکن است فرد مزاحم بیشتر به اعمال قدرت و مغلوب کردن شما امیدوار شود و دست از سرتان بر ندارد. همچنانکه خشمی را از توهین شما به دل می گیرد که روزگاری، بر سر یکی دیگر آوار می کند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید