ده نکته درباره فانتزی های جنسی

۱- هر تصویری در ذهن، یا الگویی در فکر، که برانگیختگی جنسی ایجاد کند را فانتزی جنسی می گوییم. برای ما درمانگرهای روابط جنسی، یکی از نشانه های ارزیابی میل جنسی است. یعنی که طبیعی است و در همه آدم های طبیعی باید باشد. گاهی خود به خود می آید و گاهی با اراده خودمان. گاهی در اتاق خواب، گاهی بیرون آن. گاهی شب، گاهی روز. گاهی تنها، گاهی با همسر، گاهی… و همه اینها طبیعی است.  گاهی در روند درمان از آن استفاده درمانی هم می کنیم. پس چرا ترسناک است؟

 

۲- آدمها ممکن است به سه دلیل از فانتزی های جنسی شان بترسند. اول اینکه گاهی فکر می کنند فانتزی ها طبیعی نیست. احساس گناه می کنند یا می گویند نکند دچار انحراف جنسی شده باشم! دوم اینکه گاهی نگران ورود مکرر و بی اختیار فانتزی ها به ذهنشان می شوند و می ترسند که نکند دچار وسواس فکری شده باشند. و سوم، و از همه مهم تر، اینکه گاهی از «عملی» شدن این افکار هراس دارند؛ یا حتی اینکه نکند روزی از دهانشان بپرد چه فکرهایی از سرشان گذشته و آن وقت شنونده ممکن است چه فکری بکند… البته شنونده باید عاقل باشد، اما این ترسها کدام شان منطقی است؟

 

۳- تا جایی که فانتزی فانتزی است؛ یعنی در ذهن آدم است، چرا باید نگرانش بود؟ همیشه برای مراجعانم این مثال را می زنم: فکر شما مثل نقاشی شماست. هیچ نقاشی می ترسد که ناگهان نقاشی اش زنده شود؟ می ترسد مثلا اگر یک پلنگ بکشد، بیاید او را بخورد؟ پس چطور ما از افکارمان می ترسیم؟ افکار ما مخلوق ما هستند. هیچ وقت خالق، مرعوب مخلوقش نمی شود. اما اگر به دنبال این فکر، وسوسه این پیدا شد که دست به اقدام و عمل بزنیم چه؟

 

۴- اقدام و عمل، در ادامه یک فانتزی، می تواند در ۳ سطح تعریف شود: اول، در میان گذاشتن آن با همسر یا شریک جنسی. دوم، تشویق کردن یا فشار روانی به همسر یا شریک جنسی برای درگیر شدن با آن. و سوم، اقدام و عمل در دنیای واقعی. درباره سومی، حرفی نمی زنیم، چون دیگر فانتزی نیست. در مورد هر عمل جنسی هم، با توجه به شرایط خاص و اعتقادات و ارزش های افراد می شود اظهار نظر کرد. در روابط جنسی، استاندارد بی معناست. مرز مشخصی هم بین نرمال و غیر نرمال (یا پارانرمال) وجود ندارد. اما در مورد درگیر کردن همسر یا شریک جنسی با فانتزی ها چه؟

 

۵- مطرح کردن فانتزی های جنسی با همسر، نشان از سطح بالای صمیمیت و اعتماد بین زوج است. این درست؛ اما همان که گفته «جز راست نباید گفت» در ادامه اش هم گفته: «هر راست نشاید گفت».

اگر فکر کنیم فانتزی ما، هرچه که باشد، همسرمان باید پذیرای آن باشد و خیلی هم حال کند از این همه صداقت ما که آنچه در پستوهای ذهنمان هست هم برایش رو کرده ایم، نه تنها ساده انگارانه است، که کمی هم خودخواهانه است.

ظرفیت و پذیرش طرف مقابل مان را باید در نظر بگیریم. ممکن است چیزی که مطمئنیم جز فکر، هیچ نیست و هرگز برای عملی کردن آن کوچکترین اقدامی نخواهیم کرد، حتی تصورش برای طرف مقابل نفرت انگیز باشد. و حتی اگر یک بار فانتزی مان را مطرح کنیم، حتی اگر در اوج مستی و از خود بیخودی جنسی باشد، شاید پرده ای را پاره کند که دوباره دوختنش، خیلی سخت است.

مراجعانی دارم شاکی از اینکه شوهرشان در حین رابطه جنسی حرف هایی می زند از حضور نفر سوم، و گاهی این نفر سوم از نزدیکان است، و آقای همسر نادان، حتی به زور از همسرش می خواهد او هم تخیل کند و تخیلاتش را به زبان بیاورد. غافل از اینکه این درخواست، آبی است بر آتش میل جنسی همسرش و او را بیزار می کند از ادامه رابطه. اگر این خامی و خودخواهی نیست، پس چیست؟

 

۶- خوش شانسی می تواند این باشد که همسر یا شریک جنسی، از فانتزی های شما استقبال و حتی بالاتر از آن، با شما همراهی کند. «پذیرش» یک عنصر اصلی در صمیمیت است. تبریک می گویم. شما و همسر یا پارتنر عزیزتان از سطح صمیمیت بالایی برخوردارید. اما این اصل را نباید فراموش کنید: هیچ کس حق ندارد کاری کند که به طرف مقابل، آسیبی برسد؛ چه جسمی، چه روانی. می شود فکر کرد رابطه جنسی، یک جور «بازی» است، به شرطی که در این بازی هیچ سرشکستنکی باشد.

در دهه ۸۰ میلادی در دنیای غرب، BDSM  رواج یافت (منظورم رفتارها یا بهتر است بگویم بازی های جنسی این چنینی است؛ وگرنه خود واژه BDSM برای اولین بار در ۱۹۹۱ استفاده شد) به این علت که آن سالها اوج شیوع ایدز در دنیای غرب بود و مردم برای پرهیز از intercourse که عامل اصلی انتقال ایدز بود، رو آوردند به outercourse که نوع بی خطرتری از رابطه جنسی محسوب می شد. یعنی حتی بازی BDSM که ظاهرا بازی خطرناکی است، در راستای قاعده «لا ضرر و لا ضرار» شکل گرفت. و آیا متاسف نباید بود که خیلی از زوج های ما در همین رابطه جنسی نرمال هم حواس شان نیست که همسرشان آسیب نبیند؟ 

 

۷- مطالعات می گوید شایع ترین فانتزی ، هم در خانم ها و هم در آقایان، تصور داشتن یک رابطه جنسی فوق العاده است، با همسر، یا گاهی با کسی دیگر. رابطه دهانی، رابطه جنسی در یک محل رومانتیک، با قدرت جنسی یا مقاومت ناپذیری زیاد، و رابطه جنسی با زور (تجاوز)، در رتبه های بعدی فانتزی های شایع اند.

باز تاکید می کنم داشتن یک فانتزی در ذهن، لزوما به معنای عملی کردن آن نیست. اصلا ربطی ندارد. یک مطالعه در سال ۲۰۰۴ در آمریکا نشان داد ۳۰ درصد زوجها فانتزی هایی درباره روابط فرازناشویی داشته اند اما فقط ۱۶ درصد آنها آن را تجربه کرده بودند. در مورد threesome شیوع فانتزی ۲۱ درصد بود و شیوع تجربه آن، ۱۴ درصد. و در مورد فانتزی رابطه جنسی در محل کار، تنها ۱۰ درصد افراد این فانتزی را داشتند اما ۱۲ درصد تجربه اش کرده بودند! پس این سوال که مثلا چند درصد احتمال دارد یک فانتزی به اقدام و عمل برسد، اصلا سوال درستی است؟

 

۸- اگر تا اینجا از بی حیایی نویسنده شگفت زده شده اید و بارها لب گزیده اید، حالا وقتش رسیده این را بشنوید: فانتزی های جنسی تا اوایل قرن بیستم، یعنی زمانی که دانش مدرن س.ک.سولوژی متولد شد، حتی در دنیای غرب، گناه و عملی ناشی از القائات شیطانی عنوان می شد. درست شبیه خودارضایی، از یک سو گویا گریزی از آن نبود؛ و از سوی دیگر، به عنوان عملی غیر اخلاقی (زنای ذهن!) باید با آن مقابله می شد. حتی فروید، در نظریه پردازی هایش، فانتزی های جنسی را یک پاتولوژی توصیف می کند و نسبتش می دهد به محرومیت ها و عقده های جنسی. اما نتیجه این «خود درگیری» با فانتزی های جنسی جز افزایش اضطراب، کاهش کارکرد جنسی و پایدارتر شدن افکار منفی و شیوع افسردگی چیست؟ بیشتر بدانید...

 

۹- اصل در مواجهه با رفتارهای ناهنجار کودکان (از جمله رفتارهای شبه جنسی) این است: برخورد عادی. هرچقدر سر کودکی که مدام دستش توی شلوارش است، داد بزنید، احتمالا بیشتر او را بیشتر عادت می دهید به این کار. پس راه درست چیست؟ هر وقت دیدید این کار را می کند، خیلی عادی برخورد کنید (انگار نه انگار) و فقط حواس بچه را به چیز دیگری پرت کنید. این اصل، شاید در کنترل فانتزی های جنسی وسواس گونه هم به کار بیاید. 

وقتی یک تصویر جنسی ناخوشایند، ناخودآگاه به ذهن می آید، اصلا لازم نیست به خودتان لعنت بفرستید و انگشتتان را روی شعله آتش بگیرید. یادتان بیاید که افکار شما مخلوق شما هستند. نترسید. بنشینید و نگاهش کنید و ببنید که کی تصمیم می گیرد برود. اگر توانستید خیلی عادی سرتان را به چیز دیگری گرم کنید. نتوانستید هم هیچ اشکالی ندارد. مهمان را تحویل نگیرید، هرچقدر پررو، خودش بعد از مدتی دیگر به خانه تان نمی آید. البته اگر خیلی پررو بود، شاید لازم باشد از مشاور کمک بگیرید.

 

۱۰- حسن ختام: نتیجه یک مطالعه در سال ۲۰۰۶ در آمریکا نشان داد احساس گناه بخاطر فانتزی های جنسی، در زنان، در زوجهای بین ۲۱ تا ۲۹ سال، در رابطه ها یا ازدواج های کوتاه، در جمهوری خواهان و در کاتولیک ها شایع تر است. و در مقابل، مردان، زوج های ۴۱ تا ۷۶ سال، افراد در رابطه های طولانی، دموکرات ها و  یهودیان، خیلی راحت تر با فانتزی هایشان کنار می آیند.

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید