آیا ممکن است مشغله کاری باعث سردی روابط شود؟


پرسش: ۲۶ ساله هستم و همسرم ۲۷ ساله و اهل یک شهر دیگه. یک ساله که عقد کردیم. همسرم دانشجوی دکتریه و در یک شهر دیگه درس میخونه. هنوز شرایط جور نشده تا عروسی بگیریم و این دوری خیلی منو اذیت میکنه. به طوری که ماهی دو روز همدیگرو میبینیم و اون دو روز هم من همش به این فکر میکنم که قراره دوباره از هم جدا شیم و من به شهرم برگردم. در ضمن همسرم علاوه بر درس خوندن، کار هم میکنه و طرح سربازی هم میگذرونه.

 

 خلاصه کارش خیلی سنگینه. من هم تا به حال هیچ فشاری بهش نیاوردم که عروسی بگیریم و خانواده اش هم هیچ ساپورت مالی نمیتونن بکنن که ما عروسی بگیریم با این حال من کاملا درکش میکنم و هیچ وقت بهش نگفتم ولی من میترسم که این مشغله های کاری اون باعث سردی روابطمون بشه. و تا حدی هم شده و خیلی توجه ها به من کم شده. و من هم کاملا آدم احساسی هستم و خیلی همسرم رو دوست دارم. واقعا نمیدونم چیکار باید کنم. لطفا من رو راهنمایی کنم که چطور کنار بیام با این شرایط. آیا باید به طور جدی باهاش در مورد تاریخ عروسی صحبت کنم؟ یا اینکه باز هم صبر کنم و چیزی نگم؟

 

پاسخ:

شرایطی که شما توصیف کرده اید، شرایط سختی است. شما از سختی آن برای خودتان گفته اید، اما برای همسرتان چطور؟ آیا خودتان را جای او هم می گذارید؟ آیا او هم از این شرایط نگران است و حس او هم مثل حس شماست؟

 

اطلاعات خیلی کمی درباره خودتان و روابط تان نوشته اید اما حتی اشاره ای هم نکرده اید که همسرتان چطور فکر می کند. جوری صحبت کرده اید که انگار شما از مثلا محله یا ماشین یا عروسک تان دور شده اید و دلتان تنگ می شود و نگران هستید. آن طرف ماجرا، یک انسان است. انسانی که به اندازه شما احساس دارد. انسانی که به اندازه شما حق دارد.

 

وقتی سوال تان را می خواندم و دیدم آخرش نوشته اید روابط تان دارد سرد می شود، یک حدس به ذهنم آمد. این البته فقط یک حدس است و تشخیص نیست. نکند همین نگاه یک طرفه شما، باعث کاهش صمیمیت شده باشد و بعد هم افول روابط جنسی؟

 

دنیا دنیای ارتباطات است. همسر شما کنار شما نیست اما هر لحظه که بخواهید می توانید گفتگو کنید، و حتی همدیگر را ببینید. آیا در طول روز سیم رابطه شما و همسرتان به هم وصل است؟ نمی گویم نزدیکی فیزیکی مهم نیست. خیلی هم مهم است. اما فرض کنیم شما کنار هم زندگی می کردید؛ خب آن وقت دز طول روز رابطه تان چطور بود؟ حال همدیگر را می پرسیدید؟ از حال خودتان برای هم می گفتید؟ یا هیچ ارتباطی نبود تا آخر شب همدیگر را ببینید و با هم بخوابید؟ آن چیزی که اگر نباشد، نگران کننده است، صمیمیت یعنی نزدیکی حسی آدمها به همدیگر است؛ نه صرفا نزدیکی فیزیکی.

 

آن وقت هرچقدر هم آدمها گرفتار باشند، هر چقدر هم ظاهرا از هم دور باشند، به هم نزدیک اند و روابط شان گرم.

 

گرمای رابطه به این است که دو نفر بتوانند همان جور که هستند خودشان را بنمایند. ماسک نداشته باشند. بتوانند هرچه می خواهند به یارشان بگویند و با لنگه کفش یا برچسب یا قضاوت از آنها پذیرایی نشود. همان طور که خودشان هم با یارشان چنین باشند. این یعنی صمیمیت.

 

اگر از هم دور هستید و کاری نمی توانید بکنید، می توانید از همین دور صمیمیت بسازید.

 

 سپاس از همراهی شما! مشتاق هستیم نظر شما را درباره این مطلب بدانیم. اگر عضو سایت نیستید اینجا ثبت نام کنید.

*پس از عضویت برای ارسال دیدگاه از منوی ورود به سایت وارد شوید.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید