مهارت گوش کردن یا گوش نکردن

 

این روزها در کارگاه آنلاین مهارت‌های زندگی ماز که نامش را گذاشته‌ایم «هنر زندگی»

درباره‌ی مهارت «گوش‌کردن» و مهارت «از خود گفتن» صحبت می‌کنم. در جلسه‌ی همین هفته، وقتی از موانع بی‌پرده‌گویی می‌گفتم، یاد استاد فقیدم دکتر باقر ثنایی افتادم. همین واژه‌ی «بی‌پرده‌گویی» که معادل self-disclosure است را هم از استاد دارم که باور داشت معادل رایج «خودافشایی» برای این واژه صحیح نیست. بگذریم. در مرکز مشاوره‌ی راه نو که به نام استاد و متعلق به او بود و افتخار دارم چند سالی آنجا همکار ایشان بودم، تابلویی روی دیوار بود با یک جمله‌ی قصار از استاد: «گفتن یا نگفتن. مساله این است

اعتراف می‌کنم سال‌های اول، به عنوان یک مشاور تازه‌کار معنای این جمله را نمی‌فهمیدم. هرگز فرصت نشد به او بگویم و حلالیت بطلبم اما می‌دانم استاد مرا خواهد بخشید. آن زمان فکر می‌کردم نوشتن این جمله‌ی ساده، به امضای باقر ثنایی، و نصب آن روی دیوار، بوی خودشیفتگی می‌دهد. مدتی گذشت تا شخصیت استاد را بشناسم و بدانم بویی از خودشیفتگی نبرده؛ و حالا می‌دانم این منم که آنچه او در خشت خام دیده، در آینه نمی‌دیدم.

این جمله برای همیشه در ذهنم نقش بست تا این روزها. این روزها که وقتی گوش دادن حقیقی و گوش دادن فعال را تدریس می‌کنم، از خودم می‌پرسم: «آیا همیشه باید گوش داد؟» بگذارید به روح آلبرت الیس درود بفرستم و این جمله را بازنویسی کنم: «آیا بهتر است همیشه گوش داد؟»
و اینگونه می‌شود که هملت ذهن من نجوا می‌کند: «گوش کردن یا گوش نکردن. مساله این است

دارم فکر می‌کنم در دوره‌ی آینده‌ی هنر زندگی، سرفصلی را اضافه کنم که تا به‌حال در هیچ‌یک از منابع مهارت‌های زندگی ندیده‌ام: مهارت «گوش نکردن فعال». تشخیص این‌که کجا حرف‌های کسی که دارد صحبت می‌کند را قطع کنید و بگویید: «دیگر نمی‌خواهم بشنوم.»

چند مورد از موارد «گوش کردن ممنوع» مگر اینها نیست؟

۱- وقتی فرد مقابل شما دارد به شما آشکارا توهین می‌کند. اگر بشنوید و خودخوری کنید، یا منفجر شوید که «هرچه گفتی جد و آباد خودت است» چه پیامدی دارد؟ اینجا بهتر است بایستید و بگویید: «نمی‌خواهم بشنوم. هروقت توانستی دیگر به من توهین نکنی، بر می‌گردم و ادامه می‌دهیم

۲- وقتی طرف مقابل دارد حرف‌های بیهوده‌ای می‌زند که هیچ تاثیری در هیچ کجا ندارد. نه به او کمکی می‌شود نه به شما و نه رابطه‌ی شما. او فقط وقت شما را تلف می‌کند. اینجا هم بهتر است محترمانه عذرخواهی کنید و گفتگو را به سمت دیگری ببرید.

۳- وقتی دارید غیبت و بدگویی می‌شنوید. پرهیز از این یکی خیلی سخت است. چرا؟ چون ما خودمان هم کیف می‌کنیم. مخصوصا وقتی پشت سر آدم‌های موفق حرف می‌زنیم و با حرف‌هایمان آن‌ها را به لجن می‌کشیم، چه حالی می‌دهد! اینجوری برای خودمان تشخصی دست و پا می‌کنیم. آنها را تحقیر می‌کنیم که خودمان احساس بزرگی ‌کنیم.

آدمیزاد هزاران سال است که فهمیده بدگویی و پشت سر دیگران حرف زدن چه بلایی سرش می‌آورد. بدگویی، مثل یک ویروس مسری است؛ حرف آوردن و بردن و انرژی منفی را سرایت دادن. چرا غیبت غیر اخلاقی است؟

اول: «آنکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد، لاجرم عیب تو پیش دگران خواهد برد.»؛ می‌خواهید اسمش را بگذارید کارما.

دوم: غیبت برادر دوقلوی تهمت است چون می‌دانیم پیامی که گوش به گوش می‌چرخد، قطعا تحریف می‌شود؛ پس بدگویی هرگز نمی‌تواند بر پایه‌‌ی خیرخواهی باشد. چون لاجرم به تهمت می‌رسد و تهمت نمی‌تواند خیرخواهی باشد.

و سوم: تخریب دیگری، یعنی افزودن لکه‌ی سیاهی بر ذهنیت من از سپیدی این دنیا. مگر ما همه سوار یک کشتی نیستیم؟ چه کسی از زندگی در دنیایی سیاه نفع می‌برد؟ آیا دل دادن به کسی که غیبت و بدگویی می‌کند، جز این است که دارد دنیای من سیاه‌تر می شود؟

وقت‌هایی هست که باید جرات‌ورزانه بایستیم و بگوییم: «نمی‌خواهم بشنوم.» و یعنی «نمی‌خواهم تو با حرف‌هایت دنیای مرا سیاه‌ کنی.» و این، هنر «گوش نکردن» است.

پاورقی: یک ترفند ساده برای تشخیص اینکه کی گوش کنید و کی نه، این است: وقتی کسی دارد از خودش می‌گوید؛ یعنی جمله هایش با «من» شروع می شوند، سزاوار گوش کردن است. اما گوش کردن به کسی که جمله‌هایش را با «تو» شروع می‌کند و توهین می‌کند (تو فلان فلان شده هستی) یا کسی که جمله‌هایش را با «او» شروع می کند (او فلان فلان شده است)، یعنی با دست خودتان دارید به سلامت روان خودتان و جامعه آسیب می‌زنید.

 

 سپاس از همراهی شما! مشتاق هستیم نظر شما را درباره این مطلب بدانیم. اگر عضو سایت نیستید اینجا ثبت نام کنید.

*پس از عضویت برای ارسال دیدگاه از منوی ورود به سایت وارد شوید.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید