ازدواج

نامزدم می‌گوید باید مهریه‌ام را ببخشم!

پرسش: دختری ۲۵ ساله هستم. مدت یک ماه میشه که با آقایی ۲۸ ساله نامزد (صیغه) کردم. ما کاملا سنتی و بدون هیچ شناختی به هم معرفی شدیم و از اونجایی که پدر من مخالف بیرون رفتن ما قبل از محرمیت بود خیلی سریع محرم شدیم. ایشون قبلا نامزد داشتن و به ما این مساله رو گفتن اما در این یک ماه اخیر من متوجه رفتارهای مشکوک، دروغ گفتن‌های مکرر و بی‌فرهنگی‌های شدید رفتاری و اخلاقی ایشون شدم.

 

تقریبا در این ۳۰ روز ما ۲۰ روزی با دعوا و جنگ بخاطر این مسائل پشت سر گذاشتیم و حالا بحث جدیدمون بخاطر مهریه است که ایشون قبول ندارند که باید مهریه خانم رو داد. فکر میکنن کسی که مهر میخواد قصد طلاق داره در صورتی که من فقط به ایشون گفتم مهریه‌ام رو نمیبخشم. اگر هم توانایی نداری میتونی سالی یک سکه یا اصلا ربع سکه پرداخت کنی ولی منتهی طرز فکر خود و خانواده‌شون بر اینه که مهریه برای زمان طلاقه و کلا بخاطر اینکه فکر میکردن من مهر رو میبخشم و به قول گفتنی کی داده کی گرفته به خواستگاری بنده اومدن و شرایط ازدواج منو پذیرفتن. لطفا راهنمایی کنید من واقعا در شرایط بسیار بد روحی و روانی قرار گرفته‌ام.

 

نامزدم با زن‌های دیگر گرم می‌گیرد

پرسش: دوساله با پسری آشنا هستم حدود یک ماه پیش برای خواستگاری به منزل ما آمدند. در طول این مدت مشکل خاصی با هم نداشتیم و خیلی هم همدیگرو دوست داریم تا اینکه بعد از خواستگاری متوجه شدم خانوادش خیلی موافق نبودن از ابتدا و حالا مخالفتشون خیلی جدی شده، اینقدر که حاضر نیستن برای خواستگاری مجدد و باقی مراسم کاری کنند و گفتن خودت هرکاری دوست داری انجام بده. حالا سوال من اینه که چه راهی وجود داره برای ما؟ اینکه رابطمون رو به این دلیل تموم کنیم؟ مشکلی هم که بین ما بود اینه که من نسبت به رفتار ایشون با دخترای دیگه ناراحتی دارم.

 

ایشون نظرش اینه که چون منظوری نداره با هر دختری میتونه شوخی و خنده هم بکنه ولی من نظرم اینه که وقتی آدم متاهل میشه باید بیشتر مراقب رفتارش باشه. راستش این موضوع آزارمون میده و نمیدونیم برای حلش چیکار باید کنیم چون قبل از اینکه بتونیم خانواده ها رو راضی کنیم باید بتونیم این مشکلو حل کنیم. من خودم نمیدونم تو این موارد چطور باید عمل کنم و چه عکس العملی نشون بدم. ممنون میشم کمکمون کنید.

  

پیش از عروسی فهمیدم شوهرم خیانتکار است اما ...

پرسش: حدود ۱ سال و۲ ماه عقد بودم. هفته قبل مراسم عروسیم بود. همسرم تک فرزند خانواده است. خواهرش ۲ سال پیش فوت کرده. ولی عوض اینکه مادرش علاقه بیشتری بهم داشته باشه، همش دشمنی و کینه داره. خیلی اذیتم کردن خیلی. ولی همه چیزو بخاطر رفتار صبور و خوب همسرم تحمل میکردم تا اینکه یک هفته قبل از عروسی فهمیدم به من خیانت میکنه. اونم همزمان با ۳  تا دختر! من مجبورشدم تا برگزاری مراسم حرف نزنم ولی الان ازش بیزارم. حالم ازش بهم میخوره. بنظرشما من بایدچیکارکنم؟ ازین زندگی بیزارم هیچ امیدی ندارم.

پاسخ:

اولین، مهم ترین و مفیدترین کاری که می توانید بکنید این است: تلاش کنید آرامش را به خودتان برگردانید.

 

مگر می شود خیانت را بخشید؟!

 

پرسش: سلام آقای دکتر. من مدتی است عضو سایت شما هستم و بعضا مطالبتان رو دنبال می کنم و استفاده می کنم. ممنون از اطلاعات عالی. البته بعضی وقتها هم با شما هم عقیده نیستم، اما درباره این مطلب آخرتان به هیچ وجه نتوانستم درکش کنم.

 

نمی دوام شاید من اشتباه و متحجرانه فکر می کنم ولی هیچ وقت نمی توانم کسی را که خیانت را در زندگی زناشویی قابل بخشش قلمداد می کند درک کنم. حتی اگر آن فرد یک زوج درمانگر باشد.

 

مشکل من با مطلب شما این است که شما به ازدواج به چشم یک قرارداد مالی نگاه می کنید و مدعی هستید اگر طرفین نتوانستند به تعهداتشان پایبند باشند لزومی بر فسخ قرارداد نیست و می شود مشکل را ریشه یابی کرد. شما واقعا آسیبی را که از طریق این عدم پایبندی به طرف دیگر قرارداد وارد می شود با یک قرارداد مالی یکی می دانید؟