خودارضایی، گناهی که پس از آن بسیار اندوهگین می شوند

دوستانی که دورادور هم مرا می شناسند، می دانند پرهیز دارم از سینه زدن زیر علم دین و از علم سخن گفتن و از علم شنیدن را  دوست تر می دارم و درست تر می دانم. اما امروز را می خواهم بهانه کنم برای بیان روایتی و مرور حکایتی.

باور دارم اسلامی که در این سرزمین در چند دهه اخیر ترویج شده، بسیار بیشتر، اسلام مفاتیح الجنانی بوده و بسیار کمتر، اسلام قرآنی – نهج البلاغه ای.

از قرآن که فقط به حفظ و قرائت بسنده کرده اند و اگر گاهی به معنا رسیده اند، منحصر بوده به ترجمه، یا تفاسیری که چند ده سال از نوشتن شان می گذرد؛ گویا که قرآن حرف جدیدی ندارد و هر چه بوده، تهش را درآورده اند. پناه بر خدا.

 

اما مظلوم تر از قرآن، نهج البلاغه است که می گویند برادر قرآن است؛ اما صلاح نمی دانند لایش را هم باز کنند. نتیجه می شود این که می گویند سیره علوی، اما فقط تشابه اسمی است و رسم، رسم دیگری است. شواهد بسیارند. کافی است نهج البلاغه را ورق بزنید و ببینید از علویت ما تا علویت علی، تفاوت ره از کجاست تا به کجا.

 

مثال می زنم و استفاده می کنم از آن برای اشاره به داستانی که دوستان لابد در یاد دارند.

 

حکمت ۴۳: سیئه تسوءک خیر عند الله من حسنه تعجبک. که به زبان ساده می شود این: کار بدی که حالت را بد کند، پیش خدا بهتر است از کار خوبی که بخاطر آن «منم» بگویی.

 

مفهوم جمله، فراتر از اینهاست، اما به فراخور دغدغه ها و حوزه کاری ام، این جمله علی بن ابیطالب را که می شنوم، به یاد سوالات برخی دوستان می افتم درباره خودارضایی و پاسخی که دادم و گروهی از دوستان را برآشفت.

 

گمان می کنم خودارضایی، برای آن دوستانی که آن زمان، آشفته شدند و نویسنده را به اباحه گری متهم کردند، مصداق «سیئه تسوءک» باشد. نیست؟ گناهی است که به دنبال آن بسیار هم اندوهگین می شوند. درست؟ حالا علی بن ابیطالب می گوید همین گناه، از کارهای نیکی که می کنید و به دنبال آن، عجب است و خودپسندی و خودپرستی، نزد خدا بهتر است.

 

یعنی آن جوانی که چنین می کند و آشفته حال می شود و من مشاور به او می گویم نگران جسمت نباش و عارضه ای ندارد و تنها اگر باور داری خداوند به آن راضی نیست، مساله ات را در خلوتت با خدایت حل و فصل کن، از آن روان شناس پینه بر پیشانی که می گوید این کار زنا با خود است و به دروغ از عوارض جسمی و روحی می گوید و گمان می کند حق مطلق است و دوستانش هم وظیفه دارند مردمان را با پس گردنی و گشت امنیت اخلاقی و هفت هزار نیروی نامحسوس به بهشت بفرستند، عزیزتر است نزد خدا.

 

این چنین است که باید، دستکم در روزی که به نام علی (ع) است؛ فراتر از آنچه نوشته شده در مفاتیح از اعمال این روز و روزه و ادعیه و نمازهایش، تدبر کنیم در گفتار و رفتار علی(ع) چنان که هست؛ نه گزیده هایی از آن، که به کارمان می آید. علی به اسم نیست.

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

دیدگاه‌ها  

#1 ندا 1399-09-28 04:58
شکیب جان
دعوای علم و دین سالیان سال است که به پایان رسیده است
اصولا این مدل دوگانه ها به پایان خط رسیدند البته اگر اصلا شروعی داشتند!
متن بد نبود
باریکلا
تفسیر به رای هم بود داخلش
به نفع تئوری که از قبل در ساحت معرفت دارید و با آن تئوری به خوانش متن رفتی
پاسخ به این نظر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید