نقد یک مشاوره درباره خودارضایی (بخش اول)

یکی از همراهان سایت، مطلبی را برایم فرستادند که پاسخ های یک مشاور در یک وب سایت به قول خودشان «معتبر» بود به این پرسش: «من جواني ۱۷ ساله هستم که مدتي هست دچار خودارضايي شده ام. قبلا با اين توجيه که خدا من را نگاه مي کند و خودارضايي را يک گناه دانستم، شروع به نماز خواندن کردم تا حدود کمي از آن جلوگيري کردم، ولي مدتي است که دوباره گرفتار آن شده ام. آيا راهي براي ترک آن برای من داريد؟»

 

آقا یا خانم مشاور پاسخ مفصلی نوشته بود که می خواهم آن را فراز به فراز نقل و نقد کنم. پیشاپیش هم از طولانی بودن این مطلب عذرخواهی می کنم. اما فکر می کنم لازم است یک بار دیدگاه خودم را درباره این موضوع، واضح و روشن بیان کنم.

 

پاسخ مشاور:

يكى از تحوّلات قابل توجه در دوره نوجوانى، بروز و ظهور تمايلات جنسى و شهوانى است كه گاهى نوجوانان را با مشكل مواجه مى سازد و اين مشكلات به دليل نا آشنايى با اين پديده و عدم آمادگى براى هدايت اين استعداد در مسيرى منطقى، موجد گرفتارى هايى براى نوجوان مى شود. شما الان در سن نوجواني هستيد. هورمون هاي جنسي شما در حال فعاليت هستند و در اثر فعاليت هورمون ها ،غريزه جنسي شما فعال مي شود. غريزه جنسي هم مانند ساير نيازها، براي تامين و ارضا، انسان را به فعاليت وا مي‌دارد...

 

نقد من:

با همین مقدمه، آیا کسی هست که توضیح بدهد چطور ممکن است خداوند، در یک نوجوان اوج میل جنسی را قرار دهد، و به این ترتیب او را در لبه دره ای بگذارد که هر لحظه یکی دارد آن را به پایین هل می دهد؟ اینکه مرتب تاکید کنیم این کار، عوارض جسمی یا روانی درازمدت و غیر قابل جبران دارد، این سوال را مطرح نمی کند که آیا این با حکمت خداوند سازگار است که دقیقا در ابتدای سن تکلیف، آدم را در معرض امتحانی قرار بدهد که احتمال رفوزه شدن در آن خیلی زیاد است و جریمه رفوزه شدن در آن هم، این همه سنگین؟ ما واقعا چطور خدایی را می پرستیم؟

 

پاسخ مشاور:

...در اين ميان عده اي از نوجوانان در برابر آن خويشتن داري مي کنند و برخي هم دنبال خودارضايي مي روند که با دانش پزشکي و روانشناسي و دستورات ديني سازگار نيست.

 

نقد من:

این ادعا درست نیست. در دانش پزشکی و روان شناسی، برای خودارضایی عارضه ای اثبات نشده و آن را یک رفتار جنسی نرمال تلقی می کنند. غالب پژوهش های انجام شده می گوید خودارضایی فقط در صورتی که جایگزین رفتار جنسی نرمال شود (یعنی فرد این روش را به سکس نرمال ترجیح دهد) یا به یک اعتیاد جنسی تبدیل شود (همراه اختلال عملکرد و اشتغال ذهنی درازمدت) نیاز به مداخله درمانی دارد. از سوی دیگر، نظر غالب پزشکان و روان شناسان در غرب این است که این رفتار حتی اثرات مثبتی هم دارد. می توان فهرستی از فواید آن از زبان  علم آورد که البته من در یک رسانه عمومی این کار را نمی کنم چون عقیده شخصی ام این است که نباید این عمل را تجویز و ترویج کرد. اما اینکه بگوییم با دانش پزشکی و روان شناسی سازگار نیست، از آن حرفهاست!

 

پاسخ مشاور:

...توجه داشته باشيد که انزال در مردان و ارگاسم (رسيدن به اوج لذت جنسي) در زنان فرآيندي رواني- ارگانيکي و يا به عبارتي عاطفي- ارگانيکي است. توضيح اينکه ارضاء کامل و آرامش آور غريزه‌ي جنسي هنگامي به وقوع مي پيوندد که شخص در دو جنبه جسمي و عاطفي نسبت به پاسخ دهي به آن اقدام نمايد، به ديگر سخن وقتي نياز جنسي به عنوان يک انرژي غريزي بخاطر عوامل بيروني و يا دروني (بيروني مثل ديدن صحنه هاي محرک و دروني مثل تخيلات تحريک کننده) در شخص به راه مي افتد و در درون شخص ايجاد ناآرامي مي‌کند و خواستار پاسخ شخص به آن است است، شخص بايد در دو طيف به موازات هم نسبت به ارضاء آن اقدام نمايد.

۱- جنبه جسمي که با آمدن مني در مرد و ارگاسم در زن به وقوع مي پيوندد.

۲- جنبه رواني و عاطفي که لازمه آن شرکت همسر در فرآيند ارضاء است. فقط در اين صورت است که ارضاء غريزه ي جنسي به صورت کامل انجام مي شود و آرامشي وصف ناپذير در شخص حکم فرما مي‌گردد و انرژي طوفان ساز اطفاء مي شود.

 

نقد من:

اگر این استدلال صحیح باشد که در خودارضایی جنبه روانی و عاطفی سکس نادیده گرفته می شود، چند سوال مطرح می شود:

اول اینکه ما در بدن مکانیسمی داریم که در آن، طی خواب، ارگاسم اتفاق می افتد. آنجا هم مسایل روانی و عاطفی نیست. آیا بدن ما دارد با این کار، خودش به خودش لطمه می زند؟

دوم اینکه اگر فردی با همسری رابطه جنسی برقرار کند که هیچ علاقه ای به او ندارد (مثلا به عنوان ازدواج موقت، یا ازدواج دایمی که زوجین طلاق عاطفی گرفته اند) آیا باز هم گناه است؟ اینجا بحث روانی و عاطفی چه می شود؟ اگر پاسخ این باشد که بحث دوست داشتن نیست و همین که لمس بدن و تحریکات حسی از سوی همسر دریافت می شود کافی است، آن وقت این سوال مطرح می شود که حالا که عروسک های جنس مونث به عنوان یک sex toy اختراع شده، دیگر همه چیز حل است؟ با اینها می شود سکس داشت و گناه نکرد؟

سوم اینکه اگر فردی در مقابل همسرش و در فرایند معاشقه خودارضایی کند حکمش چیست؟ آن رفتار را گناه نمی دانید؟

 

پاسخ مشاور:

...متاسفانه بسياري از جنبه دوم غفلت مي‌کنند و به غلط تصور مي‌کنند که با تحريک آلت تناسلي و ارضاء جسماني تمام پروسه‌ي ارضاء تکميل مي‌شود و غريزه جنسي پاسخ کامل خود را مي گيرد و حال آنکه اگر اين تصور درست بود، شخص بايد بعد از خودارضايي احساس آرامش کامل مي نمود در حالي که بنا به شهادت بسياري از کساني که دست به خودارضايي مي زنند و از جمله خود شما، بعد از ارضاء مصنوعي دچار افسردگي و اضطراب مي شوند و اين بخاطر اينست که غريزه ي جنسي هنوز جواب کامل نگرفته و انرژي رواني حاصل از نياز جنسي به طور کامل خاموش نشده است.

 

نقد من:

اتفاقا اکثر کسانی که خودارضایی می کنند، حس خیلی خوبی را هم تجربه می کنند؛ اما ما به عنوان مشاور هیچ وقت آنها را نمی بینیم چون دلیلی ندارد به ما مراجعه کنند. فقط کسانی به ما مراجعه می کنند که از این رفتار احساس گناه خیلی شدیدی دارند و دقیقا این احساس گناه  و ترس پاتولوژیک هم به خاطر همین حرف های غلطی است که در جامعه رواج می دهند.

 

پاسخ مشاور:

...به همين جهت است که روانشناسان مطرح و من جمله فرويد از خودارضايي به عنوان يک عامل مشکل ساز و مختل کننده سيستم رواني ياد مي کنند و اسلام نيز از آن به عنوان يک گناه بزرگ ياد مي‌کند.

 

نقد من:

اتفاقا فروید هم یک فرد مذهبی بوده. ما تخصص عجیبی داریم در تحریف. همه جا فروید را یک فرد فاسد و عقده ای معرفی می کنیم که یک تئوری کاملا غیر اخلاقی را ارائه کرده و اسمش را هم نباید برد؛ اما وقتی می خواهیم از عقایدمان دفاع کنیم، به فروید استناد می کنیم! البته فروید آدم بزرگی است. اما بخشی از نظریاتش منسوخ شده.

ادامه نقد را در بخش دوم بخوانید.

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

  •  سپاس از همراهی شما! مشتاق هستیم نظر شما را درباره این مطلب بدانیم. اگر عضو سایت نیستید اینجا ثبت نام کنید.

    *پس از عضویت برای ارسال دیدگاه از منوی ورود به سایت وارد شوید.

دیدگاه‌ها  

#2 Z 1400-01-14 12:14
اصلا توضیحات شما قانع کننده نیست .گرسنگی هم غریزه مهمی است ولی کجا توجیه دزدی را میکند ....خودارضایی باعث زود انزالی میشود ....کسانی که اعتقادات دینی هم ندارند خود ارضایی را رد میکنند ...و ان را یک اختلال میدانند مانند دکتر هلاکویی .....دکتر جان کمی تجدید نظر کن
پاسخ به این نظر
#1 ندا 1399-09-28 05:12
ای خدا
روانشاسی عرررررررب
این غرب زدگی
غرب ستایی
غرب گدایی
دقیقا که قراده تموم بشه!؟
بسه دیگه بابا
حالمون رو بهم زدید
الان غرب اخه به چه دلیل معیار و ملاک امثال شما شده!؟
بهشت موعود!
ما هم در حال گذذذذذذذذذذذذذار!
اون افتضاحی که در ممالک غربی و فضای بل بشوی جنسی که وجود داره جایی است که ما قراره به اون سمت گذااااااااااار کنیم!؟

ابتدا انسان شناسی که دارید را شرخ و بسط بدهید بعد بروید سراغ درست و غلط روانشناسی غرررررررب

فروید مذهبی بود. اره خب!
ولی مگه هر کی مذهبی بود و هر چی گفت درسته؟
ضمن اینکه مذهب و مذهبی بودن یعنی چی تا بریم ببینیم فروید مذهبی بوده یا نه!
نمیدونم دوتا آدم پیدا نمیشن با امثال تو یک مناظره علمی و فکری بگذارند تا دیگه از این حرف های خام و نخ ما شده و تاریخ گذشته نزنی!
پاسخ به این نظر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید