ما همه از الست همدستیم...

 

درباره‌ی موج اعتراض یا اعتراف به آزاردیدگی جنسی در شبکه‌های اجتماعی نکته‌هایی دارم و فکر می کنم هرکدام بحثی مفصل می طلبد. اشاره وار می گویم:

اول: فرق بگذاریم بین اتفاقی که در یک «رابطه» رخ داده، و اتفاقی که در یک «ارتباط». عملی که آشکارا مجرمانه محسوب می شود این است: مردی به زنی که رابطه‌ای دوستانه میان آنها نیست و مثلا زن برای کاری به مرد مراجعه کرده، با جبر یا فریب متعرض شود. آنجا که هیچ نشانه ای از اراده ی زن برای پذیرش مرد نمی بینیم، تشخیص جرم واضح است؛ اما وقتی آزار در بستر یک «رابطه» رخ می دهد، موضوع پیچیده می‌شود.

 

رابطه، رقصی دو نفره است. در یک تعامل دوسویه، در خلوت میان زن و مردی که یکدیگر را دستکم به درجاتی «خواسته اند»، به سختی می شود تشخیص داد از کجا و از کدام لحظه، آزار آغاز شده است؛ و زن آزاردیده، چقدر به انتخاب و اراده‌ی خود آن موقعیت را ترک نکرده است؛ و چطور بعدها، از آن انتخاب پشیمان شده و ماشه ی مکانیسم دفاعی «قربانی سازی از خود» را کشیده و انگشت اتهام را به سوی مرد دراز کرده است.

 

دوم: معلوم است که آزار و تعرض جنسی، فقط دخول یا حتی دست درازی نیست. می شود با واژه ها هم تعرض کرد و گاهی زخمی که کلام بر روان آدمی می گذارد، از آسیب جسم دردناک تر و ماندگار تر است. در عین حال، اگر مرزی بین عمل «مجرمانه» و عمل «خطا» نگذاریم، عملا قبح جرم و جنایت را شکسته ایم. وقتی همه مجرم باشند، چه کسی را می شود مجازات کرد؟

می دانیم در دنیای سنتی که در ذهن ما نشانده اند که زنان خرگوش‌هایی بی دفاع اند و مردان گرگهای در کمین نشسته، حتی یک پیشنهاد، یا یک نگاه، از سوی یک زن می تواند توهین و تهدید تلقی شود و حتی کینه و نفرت به دنبال آورد. شاید آن پیشنهاد یا آن نگاه یا آن بیان یا آن فکر، خطا بوده؛ و چه کسی از خطا مبری است؟ اما فرق است بین خطا و جرم؛ بین خطا و ستمی که صدای ستم دیده باید برای آن بلند شود.

 

سوم: قرنها ظلمی که بر زنان رفته، چنانکه حتی به آنان تعرض می شده و باز آنها مواخذه می شدند که «اگر درست رفتار می کردی...» یا «اگر درست لباس می پوشیدی...»، زن امروزی را چنان تشنه ی احقاق حقوق از دست رفته ی خود ساخته، که حالا می خواهد کاملا از مسئولیت خود شانه خالی کند. این هم شکل دیگری از قربانی سازی از خود است.

باور من این است که مقصر صددرصد اینکه حقوق زنان در جوامعی مثل ما نادیده گرفته می شود، مردان نیستند. دستکم نیمی از مسئولیت، به گردن زنانی است که سلطه پذیرند و انفعال را تئوریزه می کنند و نمی خواهند هزینه ی احقاق حق خود را به گردن بگیرند.

 

چهارم: همان که در جایگاه انفعال قرار می گیرد، روزی ناخودآگاه با واکنشی پرخاشگرانه یا سلطه جویانه دست به «جبران» می زند. همین است که می گوییم انفعال و سلطه جویی دو روی یک سکه اند.

دختری که روزی نتوانسته در برابر سوء استفاده ی یک مرد صاحب قدرت از جایگاهش (استاد، مدیر، صاحب منصب، یا هرکسی که نیازمند یاری او بوده) بایستد و به پیشنهاد او به ازای سرویسی که می دهد، جرات ورزانه «نه» بگوید و راهی برای احقاق حق خود بیابد، عقده ای نگشوده را ممکن است سالها با خود حمل کند و روزی برسد که سلطه جویانه دست به انتقام و افشاگری بزند. حالا دیگر او برایش آبروی مرد خطاکار مهم نیست. حالا او به حق آن مرد متعرض می شود. و نمی دانم فرق بین این دو خطا چیست؟ و آیا موقعیت باخت – باخت جز این است؟

 

پنجم: به ما نیاموخته اند با گفتگو تعارض هایمان را حل کنیم. گفته اند زدی ضربتی ضربتی نوش کن. گفته اند اگر کسی خطا کرد برو و حالش را بگیر و آبرویش را ببر. همدلی را یادمان نداده اند. یادمان نداده اند همه ی ما آدمیزادیم و هرکسی در هر مقامی و هرجایگاهی ممکن است خطا کند. مگر ما دوست داریم اشتباهاتمان را در بوق و کرنا کنند که با اشتباهات دیگران چنین می کنیم؟

ما همیشه حق داریم خطا کنیم چون آدمیزادیم؛ اما همیشه مستحق مجازات نیستیم. خصومت، خصومت می زاید و شفقت، شفقت. اگر بزرگان ما (پدران و مادران و حاکمان ما) همواره در شیپور خصومت دمیده اند و اوضاع ما چنین است که هست، کاش روزی به خود بیاییم و راه خود را بیابیم و چنانکه مولانا می‌گوید بر دامن آفتاب مهرورزی بنشینیم.

 

پاورقی: عنوان این نوشته برگرفته از این غزل مولاناست:
ما همه از الست همدستیم
عاقبت شکر باز پیوستیم
ما همه همدلیم و همراهیم
جمله از یک شراب سرمستیم
چند تلخی کشید جان ز فراق
عاقبت از فراق وارستیم
آفتابی درآمد از روزن
کرد ما را بلند اگر پستیم
آفتابا مکش ز ما دامن
نی که بر دامن تو بنشستیم؟
از شعاع تو است اگر لعلیم
از تو هستیم ما اگر هستیم
پیش تو ذره وار رقصانیم
از هوای تو بند بشکستیم

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

 دیدگاه یا پرسش خود را در کامنت ها ارسال کنید.اگر عضو سایت نیستید اینجا ثبت نام کنید.

*برای ارسال دیدگاه عضو شوید و از منوی ورود به سایت وارد شوید.

دیدگاه‌ها  

#1 سمانه 1399-06-08 18:02
چه بسیار خانوم هایی که میشناسم تا وقتی در یک رابطه هستند و حالشون با اون رابطه خوبه، مشکلی ندارند و وقتی رابطه تموم میشه احساس میکنن در حقشون ظلم شده انگار سرمایه شون رو از دست دادند و ضرر کردند و پارتنرشون شده ظالم یا متجاوز و اینها مظلوم. و طبق گفته شما حالا نقش قربانی رو می گیرند. انگار نه انگار که دو طرفه بوده و خودشون هم لذت بردن و خواستن.

در عین حال دختران و زنانی که مورد تجاوز قرار گرفتن سکوت کردن و سالهاست دارن بار این درد رو در خلوت به دوش می کشند و متجاوز آزاد داره به کارش ادامه میده.
پاسخ به این نظر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید