رابطه جنسی خوب

اضطراب های جنسی

اضطراب (Anxiety) را این طور تعریف می کنند:

پاسخی نامتناسب به تهدیدی ناشناخته؛ و آن را در مقابل ترس (Fear) می دانند که پاسخی است متناسب به تهدیدی شناخته شده. هرچه که تعریفش باشد، همگان علایم روانی و جسمانی اش را می شناسند و از دل و جان تجربه اش کرده اند.

اما در دانش سلامت جنسی، اضطراب ها بسیار تعیین کننده اند.  پنج اضطراب مشهور جنسی را بشناسید:

 

۱- اضطراب عملکرد (performance anxiety):

این، هسته اصلی بسیاری از اختلالات جنسی مخصوصا در مردان است. زودانزالی و اختلال نعوظ اغلب با این اضطراب همراهند. مردی که یک بار وسط کار، عملکرد آلتش مختل شود؛ مثلا بی اختیار انزال شود یا نعوظش از دست برود و در اوج برانگیختگی همسر، از میدان کناره گیری کند، دفعه بعد، با بار سنگینی از اضطراب روی شانه هایش وارد کارزار رابطه می شود: «نکند این بار هم…» و چه انتظاری از این مرد می رود؟ فکرش را بکنید که بارها و بارها این اتفاق تکرار شود؛ اضطراب آن قدر سنگین می شود که ذهن ناخودآگاه مرد بی نوا کلا در دکان رابطه جنسی را تخته می کند.

تمکین یعنی چه؟

می دانم که این نوشته، به مذاق مردان دنیای سنتی خوش نخواهد آمد. می گویم سنتی و نه مذهبی؛ چون بر این باورم که خودپرستی و خودمحوری، ویژگی ای نیست که مذهب آن را برای مردان تجویز کرده باشد. اما مردان سنتی، گاهی برای توجیه آن و تخفیف عذاب وجدان شان، آن را در لباس مذهب به نمایش می گذارند.

در درمانگری جنسی مدرن، یک اصل هست: رابطه ای که لذتی در آن نیست، باید متوقف شود. یعنی هیچ زنی نباید تصور کند که «وظیفه» دارد «همیشه» به خواسته های جنسی همسرش تن دهد. تاکید می کنم توقف رابطه، به معنای قهر کردن و فاصله گرفتن نیست (کاری که از قضا خیلی از خانمها به اشتباه آن را انجام می دهند)، که یعنی بیان مساله ای که وجود دارد، پذیرش آن، و تلاش برای حل آن؛ کاری که ممکن است یک زوج به تنهایی نتوانند انجام دهند و یاری مشاور لازم باشد.

مهرنوش و هشت اشتباه

آنچه خواهید خواند نامه یکی از همراهان سایت است که نام مستعار «مهرنوش» را برایش انتخاب کرده ام. سرگذشت مهرنوش و اشتباهات پیاپی اش، که البته آخرینش سبب خیر شده و او را وادار کرده به طرح مساله اش، حکایت خیلی غریبی هم نیست. هشت خطایی که در داستان مهرنوش برشمرده ام، رایج ترین خطاهای زندگی زناشویی ماست.

 

سلام دکتر شکیب عزیز…

من متولد دهه ۶۰ هستم. از آن دخترهایی بودم که آفتاب مهتاب من را ندیده بود و تمام چیزی هم که از رابطه جنسی می دانستم محدود می شد به یک سری فیلمهای پورن که از سن ۲۳ تا ۲۸ منزل خاله ام که ماهواره داشتند پنهانی می دیدم و جز این هیچ رابطه ای، هیچ چیزی… حتی چند سال هم که عاشق پسری بودم حتی بوسه هم بین ما نبود تا مبادا معشوقم فکر بدی در موردم بکند و با من ازدواج نکند. ❌اشتباه اول❌ که در نهایت هم ازدواج نکرد…

 

رابطه جنسی با ما چه می کند؟

یکی از دوستان همراه سایت، نظرم را درباره این پیام تلگرامی پرسید: «از سن ۳۵ سالگى به بعد روزانه ۷۰۰۰ سلول مغز ازبین می رود….  رابطه جنسى باعث ساخت سلولهاى جدید در مغز می شود… هرچقدر دفعات رابطه منظم باشد سلولهاى بیشترى در مغز تولید می شود»

 

این را بهانه می کنم تا چند نکته «علمی» بگویم درباره تغییراتی که رابطه جنسی در سیستم عصبی ما ایجاد می کند و تفاوت هایی که زنان و مردان در این باره دارند.

 

اول درباره پرسش دوستمان بگویم: من هرچه جستجو کردم، در منبع معتبری (دقت کنید که می گویم منبع معتبر) این را نیافتم که بعد از ۳۵ سالگی روزانه ۷۰۰۰ سلول مغز از بین می رود. اما این را هم به خاطر بسپارید که مغز ما، ۱۰ به توان ۱۱ یعنی صد میلیارد سلول دارد و ۷۰۰۰ سلول هم اگر روزانه به فنا برود، در عرض ۳۰ سال، ما حدود ۷۰ میلیون سلول از دست می دهیم، که عدد قابل توجهی نیست.